من و جاریم بالای خونه پدشوهرم دوواخد هست زندگی میکنیم جاریم ی پسر داره ازصب تاشب تو خونمه انگار اومده امار منو بگیره هرجابرم دنبالمه اعصابمو خراب کرد جاریمم به بهانش همش میاد میچرخه توخونم امروز واس تولد شوهرم کیک درس کردم اومد همه رو خراب کرد واقعا خسته شدم چیزیم بگم ناراحت میشن جالب اینجاس ک جاریم خالمه ولی ازاون عنترا ک فقط نقش خاله بازی میکنه بگم چیکارکنم ازدستشون راحت بشم