یه خانومی جلوتر از من بود،وسیله هاشو داد صندوق،بعد دختره که کارتشو کشید گفت موجودی کافی نیست بعد چن تا از وسیله هاشو برداشت بازم موجودی کافی نبود،خلاصه آخر سر دو سه تا چیز برداشت حساب کرد.منم سبدم تا نصفه پر بود برگشت بهم نگا کرد انگار خجالت کشید از مردم.دلم هری ریخت،خییییلی ناراحت شدم خیییییلی .کاش پشت سریش من نبودم 😔😔😔😔باردارم الان هی به ذهنم میاد گریه ام میگیره
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم یه بار اونجوری شدم خیلی خجالت کشیدم شوهرم قرار بود پول بریزه برام گفت ده دیقه دیگه تو کارته نگو ...
منم رفتم فروشگاه کارت داشتم (از این بن هایی که به کارمندا میدن )رفتم کلی چی برداشتم سبدمو پر کردم .اومدم حساب کنم خانومه گفت ما با این شرکت قرار داد نداریم باید بری فروشگاه بالا تر چیارو گذاشتم سر جاش 😬
یه بار من و همسرم رفتیم کباب بگیریم یه صف عریض و طویل هم داشت بعد کلی معطلی که نوبت نفر جلویی شد یه سیخ کباب یه سیخ گوجه یه نوشابه خانواده سفارش داد یارو کبابیه گفت داداش صف واینمیستادی میومدی جلو.