یه پسر 4سال و 3ماهه و یه پسر 1سال و 4 ماهه دارم.پسر بزرگم دیوونم کرده.پسر ساکت و آرومیه فقط اینقد کوچیکه رو میزنه ک حد نداره تا هر چی دست میگیره سریع میره ازش میگیره میزنتش کوچیکه هم سریع گریه و میچسبه ب من دیگه نمیدونم چ کنم.هر چی باهاش حرف میزنم که این کوچولوئه نمیدونه نگاه نمیتونه حرف بزنه دست شویی بره.تو عاقلی تو بزرگ شدی حتی براش وسیله میگیرم میگم این داداش کوچولوت برات گرفته اصلا فایده نداره.بچه های شما اینطور نبودن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وای تورو خدا راست میگین یا دلداریم میدین.دیگه روانی شدم هیچ جا نمیتونم برم از دستشون از بس هی میگیم ...
شما بگو بردارن واز پس همبرمیان هیچ کس دخالت نکنه لطفا
بچه های داداش من پشت سرهمن این دوتا بجون هممبیافتن ما هیچی نمیگیم فقط خود مادرشون حق دخالت داره اونم در صورتی که جونشون در خطر باشه دیگه😂😂😂
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
وای تورو خدا راست میگین یا دلداریم میدین.دیگه روانی شدم هیچ جا نمیتونم برم از دستشون از بس هی میگیم ...
من مجردم گلم.ولی دیدم که میگم.نه واسه دلداری نگفتم.کاملا جدی گفتم😊❤این روزا میگذرن و تموم میشن.اگه زود اقدام نکرده بودی وقتی اون یکی از اب و گل در میومد میبایست بدوی دنبال اون یکی.ولی الان تا چشم بهم بزنی باهم بزرگ میشن.خدا حفظشون کنه برات😙
لحظه به لحظه ی زندگی من،با غم رفتن توعه لعنتی سپری شد😔💔#Aخدایا به بزرگیت قسم،لطفا نزار حسرت نوازش دوباره ی موهای عشقم بمونه رو دلم☹❤
آخه یه لحظه حواسم نباشه میزنه.مدام میترسم سرشو بزنه این ور اونور.خدایا چ سخته
همین ترس شما بزرگه رو حساس تر میکنه
کوچیکه رو بسپربه شوهر با مادرت با بررگه یه روزایی تنها باشین بهش خیلی محبت کن حق داره
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
دقیقا اون داشته بچگی و پادشاهیشومیکرده یکی اومده تو قلمروش
اره همه خیلی دوسش داشتن شبیه خارجیان کوچیکه ک اومد همه عاشقش شدن خیلی چرب زبونه و چاپلوس بزرگه دیگه فقط جیغ میزد ب شوهر من میگن عمو یروز بزرگه ب مامانش گفته بود دیگه عمورو دوسندارم اخه اون اجیو دوسداره 😥کلی فش دادم شوهرمو گفتم از این بعد اول اون بعد کوچیکه
سلام خدای مهربون من چقد دلم تنگه برات خدای من وقتایی ک یادم میادچقدر کمکم کردی بغض میکنم خدای مهربونم بااااااازم مثل همیشه کارم گیره اومدم در خونت وایسادم خداجونم درو به روم باز کن ببرم تو خونت یه چایی مهمونم کن بهم لبخند بزن بگو باز چی شده یاد من افتادی باز چی میخوای اومدی سراغم منم سرموبندازم پایین بگم خدایا میدونم بی معرفتم اما اومدم سلامتی همسرم و تو دلیمو ازت بگیرم😔بازم به روم بخندی و بگی برو بنده بی معرفت من خیالت راحت باشه....خدیا عااااااشقتم
شما بگو بردارن واز پس همبرمیان هیچ کس دخالت نکنه لطفا بچه های داداش من پشت سرهمن این دوتا ب ...
من هزار نفر دخالت کن دارم.مخصوصا خانواده خودم بابت هر چیزی نظر میدن و دخالت میکنن تا دعواشون میشه بابامم پا میشه بزنه مادرم میکنه نکن برادرم میگه بزن اصلا دیگه نمیرم خیلیی کم میرم اونجا
خب اون طفلکم روز ب روز بیشتر اسیب میبینه و بدتر میشه من همین الانم یکی همین رفتارو بام بکنه ناراحت میشم چ برسه ب بچه ۴ساله ک تشنه توجه هست و میخواد بچگی کنه
سلام خدای مهربون من چقد دلم تنگه برات خدای من وقتایی ک یادم میادچقدر کمکم کردی بغض میکنم خدای مهربونم بااااااازم مثل همیشه کارم گیره اومدم در خونت وایسادم خداجونم درو به روم باز کن ببرم تو خونت یه چایی مهمونم کن بهم لبخند بزن بگو باز چی شده یاد من افتادی باز چی میخوای اومدی سراغم منم سرموبندازم پایین بگم خدایا میدونم بی معرفتم اما اومدم سلامتی همسرم و تو دلیمو ازت بگیرم😔بازم به روم بخندی و بگی برو بنده بی معرفت من خیالت راحت باشه....خدیا عااااااشقتم
من هزار نفر دخالت کن دارم.مخصوصا خانواده خودم بابت هر چیزی نظر میدن و دخالت میکنن تا دعواشون میشه با ...
یکی از اقوام ما بچش ۳سالش بودم دوتا دایی داشت دایی کوچیکه دبیرستانی بود این مادره بچشو صدا میزد میگفت بیا غذا بخور داییه میگفت نرو دایی نرو حرفشو گوش نده اونم نمیومد 😑میگفت هرچی تربیت میکنم گند میزنه بهش
سلام خدای مهربون من چقد دلم تنگه برات خدای من وقتایی ک یادم میادچقدر کمکم کردی بغض میکنم خدای مهربونم بااااااازم مثل همیشه کارم گیره اومدم در خونت وایسادم خداجونم درو به روم باز کن ببرم تو خونت یه چایی مهمونم کن بهم لبخند بزن بگو باز چی شده یاد من افتادی باز چی میخوای اومدی سراغم منم سرموبندازم پایین بگم خدایا میدونم بی معرفتم اما اومدم سلامتی همسرم و تو دلیمو ازت بگیرم😔بازم به روم بخندی و بگی برو بنده بی معرفت من خیالت راحت باشه....خدیا عااااااشقتم