بابام خیلی اخلاقای بدی داره
دست بزن، هممونم میزنه
همشم عادت داره پولاشو بده بنایی کنه، یه بار گچ میکنه دوباره میره کاغذ دیواری میکنه، دوباره میگه سرامیک کنم
خسته شدیم از اینکه هی پولارو الکی خرج کرد
بخاطر اخلاقای مزخرفشم کسی نمیاد خاستگاری
هرچی میشه هم میگه گمشید برید، اینجا خونه ی منه
منم خسته شدم میخام برم شهر دیگه زندگی کنم
ولی خیلی میترسم
میخام یکم ازپولایی ک الان میخاد دوبار بزنه در و دیوارو بردارم برم یه جای کوچیک اجاره کنم، دستش بهم نرسه، 25 ساله داریم زجر میکشیم