چقد دلم گرفته امشب
دوساله مسافرت نرفتم
هرسال دلم خاست برم مشهد اما امام رضا گفت نه
فقط سوگولیام
کلی گریه کردم اما دیدم دستم تنگ میشه اگه برم
با کلی زور جهازمو میخرم یا پس انداز میکنم برا خریدای بعدا
چندماهه مانتو نگرفتم
ینی چند ماهه چیز شخصی نگرفتم برا خودم تقریبا
مادرم دستش تنگه گفتم کمکش کنم
حقم داشت بنده خدا
دختر بدی نیستم کار میکنم تحصیل کرده ام
اما دلم میگیره وقتی میبینم یکی باباش پولداره راحت خرج میکنه،ولخرجی میکنه،حرص جهاز نداره،شوهر خوب نصیبش شده اما من هرروز افسرده تر میشم
دلم گرفته که دوستم با تشر بهم میگه دیگه باهام درددل نکن خسته شدم از بس غر زدی خودم هزار جور گرفتاری دارم
شایدم حق داره
دلم گرفته هرکی جور دلش میخاپ باب میلش باهام رفتار میکنه و من بی پشت و پناهم
همه یا رفتن سفر یا دارن میرن یا دارن میرن ماه عسل اما من حسرت مشهد و دارم
حسرت یه دوست دارم از ته دل و دارم
خرید کردن دیگه برام لذتی ندارع
کسی درکم نمیکنه
کاش دیگه بعضیا انقد بی معرفت باهام تا نمیکردن
خوبی هم دارن ممنون هم هستم ازشون اما گاهی خیلی بی معزفت میشن
دلم لک زده یکیو بغل کنم های های گریه کنم توبغلش
کاش عمرم به دنیانباشه دیگه
من دیگه سرزنده نیستم 😔😔😔😔