بچه ها سلام.من عروسه اخر خانواده ام.همه خواهر شوهرا و جاریام خیلییی بزرگن.شوهره من چون ازبچگی فرزند اخر بوده خیلی ب خانوادش احترام میذاره و حتی بدترین کارا رو در حقش کنن نمیبینه.حقیقتش خواهر شوهره من ادم خیلی خوبیه ولی خب ی ایرادایی هم داره یکی اینکه بشدت ب جاری وسطیم توجه میکنه.اون موقع ها ک حامله بود جاریم و استراحت مطلق هر روز خونش و غذا میپختن ب نوبت واسش.ولی من ۴ماهه استراحت مطلقم شاید ی بار ی غذا پخته اورده واسم خونمون ک اصلااا نمیاد.من هرجا میخواستم مسافرت برم شوهرم مجبورم میکرد ب تک تک زنگ بزنم خداحافظی ولی جاریم رفت اصلاااا زنگ نزد.وقتی ب شوهرم گفتم توجیه کرد ک تو خوب باش.حالام خواهرشوهرم رفت مسافرت اصلا ب من زنگ نزد ولی دیشب جلوی خودم ب جاریم زنگ زد و جدا ب برادر شوهرم.حالا من گله کردم ب شوهرم فقط توجیه میکنه.بنظرتون اومد به گوشش بزنم ناراحت شدم یا به مادرشوهرم طعنشو بزنم
با چنان عشقی زندگی کن ..که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی..خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند
مگر تا کجا گرسنه ایم؟ 😔 هنگام اذان مغرب جلوی یکی از هیات های عزاداری مستقر در میدان فاطمی صفی بی سابقه و بسیار طولانی برای دریافت غذای مجانی بود که انسان راشگفت زده می کرد. هر شب چنین است. تعداد افراد ایستاده در صف را نشمردم، اما به جد می توانم بگویم که بیش از هزار نفر بودند. آنها نه تنها متکدی و کارتن خواب و مسکین به نظر نمی رسیدند، بلکه مردان و زنانی شیک و آراسته با لباس های تمیز و بعضاً با دماغ های عمل کرده و هیکل هایی ساخته و پرداخته به نیروی دمبل و هالتر و رژیم غذایی و عمل های معجزه گر جسمانی و صورتهای آرایش کرده و خلاصه با ظاهری تأثیرگذار متناسب با #فرهنگ ظاهر پرور موجود بودند و صفی چند صد متری عجیبی تشکیل داده بودند. براستی این صف با آن اعضای منتظرِ مصممِ خستگی ناپذیر مرا شگفت زده نمود، به گونه ای که نمی توانستم باور کنم که مردم در صف ایستاده انسانهایی گرسنه و نیازمندند که شب در خانه بی شام اند. یاد خاطرات چرچیل افتادم که وقتی از او پرسیدند: چگونه [جنوب] ایران را بدون مقاومت اشغال کردی، گفت: از تجربیات آشپز احمد شاه قاجار استفاده کردیم که به ما گفت: اگر مردم ایران را به صرف غذا دعوت کنید، نمی پرسند صاحب خانه ای که غذا می دهد، کیست. اگر به آنها وعده ی غذا بدهید، طالب چیزی دیگر نیستند. وقتی می خواستیم وارد ایران بشویم، به بی بی سی دستور دادیم هر روز در رادیو اعلام کند متفقین می خواهند برای شما کیسه های آرد بیاورند. وقتی ما وارد ایران می شدیم، مردم همه در صف بودند برای گرفتن آرد! نتیجه اینکه این مردم اگر به مال مفت برسند، سیر هم که باشند، باز هم می خورند، یا می برند.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه اصلا ب روت نیار چرا میخای ضعف نشون بدی عزیزم؟؟؟چرا انقدر حساسی که زنگ نمیرنه نمیاد خب نزنه نیاد اصلا برات مهم نباشه اعصابتو اصلا بخاطرش خورد نکن تو خوب باش واقعا س روز جواب خوبیتو میبینی
به خودش بگو جوری بگو بسوزه فکرنکنه میترسی ازش و خبریه😁
فقط 9 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
قشنگ ترین روز زندگیم ۱۴شهریور ۱۴۰۰ شد؛روزی که دخترم،فرشته نازم،شاخه گل ارغوانم،نفسم،دنیا اومددخترم پا به دنیا گذاشت و شد همدم مامانششد دنیای باباش دوست دارم الینای قشنگم
دقیقا جریان من.. هیچی من زنگ نزدم دیگه الانم که باردارم به زور شوهرم یکی دوبار زنگ زدن.. کههمون بهتر که زنگ نزدن. الان اوضاعمون دوری و دوستی که چه عرض کنم دوری و ارامش
من هرچی کمتر تو زندگیم باشن ازشون راضی ترم این دفعه رفتی سفر زنگ نزن شوهرت گفت چرا بگو چون اونا زنگ نزدن اوقات الانتو تلخ نکن
امیرمؤمنان علی(ع)- خطاب به قنبر- که میخواست به کسی که به او ناسزا گفته بود، ناسزا گوید- میفرماید: آرام باش قنبر! دشنامگوی خود را خوار و سرشکسته بگذار تا خدای رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشی. قسم به خدایی که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید، مؤمن پروردگار خود را با چیزی همانند بردباری خشنود نکرد و شیطان را با حربهای چون خاموشی به خشم نیاورد و احمق را چیزی مانند سکوت در مقابل او کیفر نداد. (أمالی شیخ مفید، ص118، ح2)