من از 18 سالگی ک رفتم دانشگاه شهر دیگری بودم تا دکترا.
حتی کارم هم یه شهر دیگه است.
اون وقت جناب همسر ، هروقت بخواد اجازه نمیده من برم مسافرت بی ایشون ...
البته من می پذیرم چون چاره ای ندارم ولی زور داره ک فکر میکنه جامعه حتی برای منم خرابه و من توانایی مراقبت از خودم را ندارم.