من قبل ازدواجم مغروربودم خیلی یعنی حتی ازعرورزیادباخاله عمه هم صمیمی نمیشدم بعدازدواج باکمک های شوهرم وضع عوض شدعرورم کم شدتاالان که اصلاغروراون وقتاندارم باهمه صمیمی میشم اما ....
لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
و گاه باید همه چیز را به فراموشی سپرد تا شاید توانست لحظه ای به چیزی فکر نکرد!...افسوس که این گذشته است که حال را ساخته و چه خوب که این حال است که آینده را میسازد...:]
من چون خودم بدون خواهربزرگ شدهمیشه میگفتم خداکنه ازدواج کردم خانواده پرجمعیت باشه که همین طورم شدپنج ...
خواهرشوهرو ک نباید ماحال کرد، برگرد ب همون حالی ک بودی و ازش راضی بودی بیخیال حرف مردم، من میدونی چ جوری ام از کسی خوشم نیاد محلش نمیزارم بخاطرهمین اکثرا میگن ک من مغرورم ولی نمیدونن ک چون باهاشون حال نمیکنم حرف نمیزنم یکی ازدوستام زرنگ بود فازمنو گرفت اولش سرکلاس هرچی حرف میزد ماحالش نمیزاشتم بعدا بهم گفت اونروز ب خودم گفتم من باید با این دوست بشم این تک خودمه،
یک خاطره داریم و یک خروار شب که هی تکرار میشود و حافظه ای که هی از تو پر میشود و جانی که هی به لب میرسد اما در نمیرود...!
بنظر من ک هرکی جنبه محبتو و خونگرمی تورو نداشت ماحالش نکن دیگ اونی ک جواب متقابل داد و روی خوش بهت نشون داد باهاش خوب باش بزا بفهمن ک لیاقت هم صحبتی باهاتو نداشتن ربطی ب غرور نداره
یک خاطره داریم و یک خروار شب که هی تکرار میشود و حافظه ای که هی از تو پر میشود و جانی که هی به لب میرسد اما در نمیرود...!