2777
2789
عنوان

خانما بیاین یکم بخندیم....

| مشاهده متن کامل بحث + 824 بازدید | 55 پست
یه بار خواستم یکی رو دعوت کنم خونه  بهش گفتم حتما مزاحم  شید  حتمااااا  مراحم ...

وای چقدر بده وقتی ادم یه حرفی رو میزنه و اشتباهه ولی حواسش نباشه و دوباره تکرار کنه 😂😀

امروز مثلا میخواستم‌از برادرشوهرم‌پیش جاریم تعریف کنم ..حرف این بود که دیگه اون عاقله و یه سری خطاها رو نمیکنه..گفتم اره بابا اون دیگه خرش از پل گذشته پیر شده باتجرست...وای مردم دیگه از خجالت هی ت ت پ ت کردم بعدش

خدایا هزاران بار شُکر...بابت فرشته ای که تو زندگیم آوردی...پسرم آرزوی برآورده شده ی منه...خدایا به حق خداییت قسمت میدم پسرم همیشه سالم و تندرست و خوشبخت باشه و به همه ی منتظرا هم یه بچه ی سالم بده👪

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

داشتم تو مدرسه با کمک سرایدار (مرد بود) با یکی از معاونا و چند تا از بچه ها میز جا به جا میکردیم منم که کلا شانس نداریم تازه دیشب خشتک شلوارمو دوخته بودم پام گیر کرد به شلنگ صد و هشتاد که باز کردم ناحیه شرمگاهیم به فنا رفت که بماند شلوارم از جلو و عقب جر خورد فقط پاچه هاش تو پام مونده بود معاون اسکلمونم نه گذاشت نه برداشت جلو سرایدار گفت مواظب باش خودت پاره نشی😑😅

با خدا باش پادشاهی کن😇

اولین سفرمون با همسرم رفتیم قشم

یه رستوران شیک😚

داشتم مثل تو فیلما یخورده کلاس میزاشتم یهو لیوان دوغ ریخت رو مانتوم..همه هم منو دیدن 😁😀

مانتومم مشکی بود

دیگه رفتیم کنار روشویی شوهرم واسم تمیزش کرد با حوله کواسمون آوردن😍

اینو یه بار دیگه هم گفتم،

با دوستم رفتیم برای خونشون پرده بخره،

فروشنده هم پسر جوون

داشت مدل هارو نشون دوستم میداد، یهو دوستم هول شد

خواست بگه نه از این پرده کرکره ای ها میخوام، 

گفت نه از این پرده باکره ای ها میخوام😅

من بدون خدافظی رفتمممم بیرون

وای،چراشوهرت این شکلی کرد

مثلا خواست بگه خیلی ناراحته و با این چیزا قابل بخشش نیس از اون ب بعد تاحالا لباس.....نپوشیدم 🤣🤣🤣

کاربر ۹۶ هستم بخاطر شرکت تاپیک گرونیی تعلیق شدم😑دوست عزیز من اینجا نیومدم امتحان املا بدم ک تا پست میزارم بجای توجه ب متن غلط املایی میگیری مهم مفهومو منظور ک درست ادا بشه بدم میاد از این کار لطفا ب املا نوشته هام کار نگیرید با تچکر😊
وای چقدر بده وقتی ادم یه حرفی رو میزنه و اشتباهه ولی حواسش نباشه و دوباره تکرار کنه 😂😀

دقیقا

آهای توییکه میخوای پست بذاری ریپلای کنی اول فک کن بعد بنویس شاید یه حرفی بزنی بعد نتونی جم کنی فقط تاپیک نزن برام دعا کنین حواست باشه دری وری ننویسی کسی ازت ناراحت شه خدا فقط دعا های مارو گوش نمیکنه ها😏اگه جوابتو نمیدم نه اینکه زبون ندارم نه دارم خوبشم دارم اما دارم مراعات میکنم بخاطر یکی که اصلا نمیشناسمش یه گناه دیگه برام ثبت نشه خیلی ناراحتی بیا خصوصی برات قرص تجویز کنم وگرنه با تمام این وجود ریپلای کردی دری وری گفتی فقط میتونم برای حالت دعا کنم چون حالت خیلی بده سلیقه ی همه مثه هم نیست همه تو یه جور محیط بزرگ نشدن و این هم معنی اینو نمیده محیطی که تو بزرگ شدی بهتره مخالفی اوکی حرف می‌زنیم اما با آرامش جنگ نداریم اگه با جنگ میحرفی فقط و فقط یه کلام بدبخت خانوادته و جمله ی آخر لطفا با دقت تاپیکا رو بخون از هر چیز سو استفاده نکن جبهه نگیر مسخره نکن سرکوفت نزن تحقیر نکن همه حق انتخاب دارن حق نداری بجای کسی تصمیم بگیری خیلیا میان اینجا دردو دل پس مواظب حرف زدنت باش که بیشتر زخم نزنی به دلش تامامقصاوت ممنوع تو جای خودتی فقط حق نداری دیگر نو قضاوت کنی تو تو جایگاه اون نبودی     بی عرضگی هاتون رو تقصیر من نندازید با تشکر ``قسمت``
داشتم تو مدرسه با کمک سرایدار (مرد بود) با یکی از معاونا و چند تا از بچه ها میز جا به جا میکردیم منم ...

دقیقا خشتک شوهرمنم دیروز همین شکلی پاره شد 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

بر چهره ی دلربای مهدی صلوات 💚اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
داشتم تو مدرسه با کمک سرایدار (مرد بود) با یکی از معاونا و چند تا از بچه ها میز جا به جا میکردیم منم ...

😂😂😂😂

ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ  مــــن ؏شــ♡ـق‌رو آرزو ڪـردمـــو تو مستـݼاب شدے♛ღ..!🦋 ️ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ.خدایا شکررررت❤️😍.

ی بار.. مسابقه داشتیم من دیر تر از دوستام رفتم ..دوستام زنگ زدن ک چرا نیومدی .. منم ک خواب افتاده بودم .. تن تن خودمو اماده کردم و رفتم سالن بعد متوجه شدم مقنعه رو برعکس پوشیدم .. ی ماشین  ک شیشش کاملا دودیی بود پارک بود رفتم سمتش  و مغنعمو در اوردمو درستش کردم ..(خیابون اون منطقه خلوته...) یهو دیدم ی پسره شیشه ماشینو پایین زد .. منم از ترس و خجالت فرار کردم پسره هم صدام میکرد 😐

اینو چند بار دیگه گفتم 

پسر دایی شوهرم عبدالله .عید اومدم احوال پرسی کنم 

گفتم سلام اباعبداالله 

همین امروز هم پسر خاله شوهرم اسمش علی صفره  همه بهش میگن اقا علی وکلا صفر رو حذف کردن و کلا خوشش نمیاد بهش صفر بگن 

من اومدم احوال پرسی کنم گفتم خوبی  اقا صفر 😅

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز