عزیزم غصه نخور توکلت بخداباشه ولی توروخدا اصرار نکن
هرچی خوبه همون پیش بیاد برات
🌷دلم برای خانه ی پدری ام تنگ شده• جایی که شیطنت هایم خریدار دارد .• جایی که همه چیز برای حالِ خوب داشتن فراهم است ...• جایی که همیشه در آن بچه ام ، و بچگی کردنم جرم نیست،که اگر ناز کنم .. پدر و مادرم، می خندند ، و نوازشم می کنند.• جایی که خوش طعم ترین غذاها وجود دارد..و هرچه خواستی نمی گویند خودت آماده کن !همه چیز بدونِ هیچ منتی مهیاست • آنجا که حتی مزه ی نان و ماستش هزار بار از پیتزا پپرونیِ بالای شهرِ اینجا بهتر است ...• جایی که هر صبح ، بوی عطر گلدان های مادر مشام را می نوازد و صدایِ غُل غلِ سماورش ، حالِ آدم را جا می آورد • جایی که خواب های از سرِ صبح تا لنگ ظهر ؛ عجیب ، در آن می چسبد • که اگر آدم از سردیِ اولِ صبح ها چنبره زد ، کسی هست که با تمامِ عشق ، پتو رویش بیاندازد..و خوابِ شبها ، هیچ نگرانی و ترسی ندارد. جایی که تماشای برنامه کودک از نوع نوستالژی ، بیشتر از نوشیدنی های انرژی زا ، به آدم انرژی می دهد• آنجا که جنسِ قربان صدقه هایش فرق داد!من دلم همین گوشه از دنیا را تا ابد میخواهد.کنارِ پدر و مادری که از لبخندشان ؛تمام باورهایِ مرده ام جان بگیرند !🌷
عزیزم مال منم همین بود اومد خواستگاریم ولی بیکار بود و سرباز و یخورده هم دروغ گفته بود بابام گفت نه ولی اون اصرار کرد بهم گفت صبر میکنم تا راضی بشه دو سال با خونوادم جنگیدم و کمکش کردم آزمون ها رو ثبتنامش میکردم از لحاظ مالی حمایتش کردم ماشین گرفت. مادرش هم بهم زنگ زد که خونوادتو راضی کن. خلاصه بعد دوسال راضی شدن قرار بود دوباره بیاد خواستگاری و عقد که یه هفته مونده بود بیاد گفت مادرم یهو مخالف شده میگه اون دفعه جواب رد شنیدیم ضایع شدیم گفتمش خب تو پسری میتونی راضیش کنی گفت خیلی صحبت کردم بعضی حرفاش حقه نمیتونم چیزی بگم بهتره فراموشم کنی
😢😢😢خيلييييي بده دقيقا براي ما هم اينطوري شد خانواده اون گفتن نميشه شرايط و فلان و خودش گف اره را ...
آره عزیزم ما هم همکلاسی بودیم از هم شناخت داشتیم ولی خب واقعیته دیگه بعضیا خیلی استقلال فکری ندارن و زود میدون رو خالی میکنن. باورت نمیشه وقتی خونواده من مخالف بودن چه دعوایی راه نینداخت میگفت تو نمیدونی محکم بگی منو میخوای وهمش میخواست نحوه ایستادن جلوی خونواده رو بهم یاد بده اما نوبت خودش که شد درست مثل بچه های کوچیک رفتار کرد و کشید کنار. فقط میتونم بگم واسه خودم متاسفم که بخاطر همچین آدمی چند سال از عمرم هدر رفت