2777
2789

وای خدا چقد ناراحتم از غصه خوابم نبرد...خواهرشوهرم زن داییمم هست دوتا از دختراش رفته بودن مشهد شوهرم گفت بیا یه ده دقیقه بریم هم سر بزنیم هم زیارت قبولی منم قبول کردم رفتیم کمی که نشستیم همه خانم ها (خواهرشوهر وسه تا از دختراش وعروسشون والبته مادرشوهر بدذاتم) پاشدن رفتن تو حیاط بدون اینکه به منم تعارف کنن بگن توهم بیا البته یکی یکی رفتن دیدم کسی نیس رفتم نگا کردم همه تو بهارخواب نشسته بودن دیگه به شوهرم گفتم بریم البته اون لحظه ناراحت نبودم بابت اینکه رفتن پسرم بی طاقتی میکردپاشدیم بریم بخدا یک نفر واسه بدرقه ازجاش پا نشد فقط صدای یکیشونو شنیدم گفت صبرکنیدچای بیاریم گفتم ممنون چای خور نیستیم

گر کسی خوبیهای تو را فراموش کرد تو خوب بودن را فراموش نکن

ب چ علت؟

میشکنم در خود..و تو حتی نمی آیی خرده های مرا جمع کنی..من تو را فریاد میکشم و تو سکوت را میپسندی...در میان همهمه ی این روزها ،چونان حشره ای کوچک اسیر باتلاق غم ها شده ام و مرا یارای بیرون کشیدنم نیست...این روزها ،ثانیه هایم چونان مردابی ست ک زندگی را یادش رفته است..دلم یک زندگی عمیق میخواهد نه زنده بودن محض..این روزها هرکسی جز تو مرا خوشحال می کند و من فراموش میکنم که دردی عظیم در خانه ی دلم آشیان کرده..و فراموش میکنم ک من یک زن هستم و تو خواهان زنانگی...درست زمانی که میدانم تو درمیان مردانگی های روزگار نامردترین مردانی....

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اون شخصیت خودشون رو نشون دادن . غصه نخور ارتباطتت رو کم کن 

خدایا شکرت بابت همه نعمت هایی دادی . بنظرم هیچ کدوم از نعمت های خدا کوچیک نیستن فقط کافیه به نبودن همون نعمتی که فکر میکنیم کوچیکه بیشتر فکر کنیم

اونوقت از شهرستان اومدیم خونه بابام. خونه خواهر شوهر و بابام ایناتویه خیابونه خلاصه شوهرم گفت که منو برسونه برمیگرده ازین بیشتر ناراحت شدم که یعنی شوهر احمق نفهمید اینا یه چیزیشون هس ؟میگه برمیگردم...پسر داییم ومنوشوهرم قدم زنان اومدیم دم خونه ما شوهرم بهم گفت در اتاقو قفل نکن تا بیام(واسه خوابیدن میگفت اتاقه یه درهم تو حیاط داره)منم با حالت عصبانیت گفتم همونجا میخوابی برنمیگردی اینجا گفتم که بدونه از چیزی ناراحتم دیگه منم نه تعارف کردم بیان تو  ن خداحافظی...اومدم تو درو گه بستم به شوهرم اس دادم...

گر کسی خوبیهای تو را فراموش کرد تو خوب بودن را فراموش نکن
شوهرتو میکشیدی کنار واسش توضیح میدادی چی شده نمیذاشتی بره خب

بدم ازش اومد که متوجه هیچی نیست گفتم بذا بره بعد سیر حرفش کنم

گر کسی خوبیهای تو را فراموش کرد تو خوب بودن را فراموش نکن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز