وقتی میریدعروسی چطور به خودتون میرسید؟؟؟؟

مهم نیس ک اینکه دلیل بر بد بودن تو نیس بعضیا ازدواج فامیلی نمیپسندن

حتما این سری پاکسازی و ابرسان و اسپری فیکس رو امتحان کن مطمین باش تا 4،5ساعت اوکی

توضیح دادم بالا خانومی

خیلیم کرم نزن ی لایه سبک بزن

یعنی سر لخت میخاستی بری؟

مگ برده گرفته؟ بحث ارایش نیس بحث احترام متقابله همونقد ک  اون تو زندگی سهم داره توام داری وقتی نتونی حرف به این کوچیکی رو به کرسی بنشونی لابد بقیه زندگیتم کلا حرف حرف اونه دیگ ن ؟

نه 

ولی پوشیده پوشیده هم نمیخواستم برم😐 

من کلا پسرخاله هام برام مثل داداشن ولی این حرکت خالم خیلی بد بود جلوی من چون قبلا رفته بودن جایی خاستگاری مادر عروس گفته بود اگ پسرت خوبه دختر خواهرتو چرا براش نمیگیری  خالمم نشسته بود از من بد گفتن :/ اون روزم تو عروسی داش دختر سوا میکرد کم مونده بود همونجا عقدم کنن حس کردم تحقیر شدم چون بازم قراره بشنوم ک دختر خواهرش هس لابد یه ایرادی داره 

زندگی که میدون جنگ نیست 

حرف من یا حرف اون مهم نیست مهم حرفیه که عقل و منطق قبولش کنه

من برخلاف بیرون تو خونه خیلی شر و شیطونم انقدر که شوهرم از دستم عاصیه ولی میخواد این شیطنت فقط تو چارچون شخصیمون حفظ شه 

اسمشو میزاره غیرت 

منم بدم نمیاد یکی روم تعصب داشته باشه

با اپیلاسیون که موها از بین میره چرا دکلره میکنی باز؟

عزیزم همه جامو اپیلاسیون نمیکنم که مثلا کمرم پشتم ..یا سرشونه هاوسینه هام که خییلی کم موعه رو دکلره میزنم

آره عزیزم حالا این خانوما مجردن مثله ما که مجرد بودیم این حرفا رو میزدیم ولی آدم وقتی وارده زندگی میشه واقعا چیزای دیگه ای براش مهمتر میشه 

یکی از آشناهامون شوهرش گفته بود عروسی فلانی میری آرایش نکن از رو لجبازی خودشو دخترشو هفت قلم آرایش کرد رفت حالا شوعرش  هم خودشو هم دخترشو بیرون کرده حالا چه شوهری همه ی زندگیشو حقوقش دست این خانم بود فقط یه درخواست کرده بود این زنه نادون هم باهاش لج کرده بود هنوزم آشتی نکرده بعد چند ماه 

کار درستو شما میکنی 

ول کن بابا انشالله یه شوهر خوب میکنی خالت میگه ای داد بیداد چرا من نگرفتمش

دقیقاً

لذتای زندگیم تو چیز دیگه اس 

همسرم که کلاً با آرایش مخالف نیست

اتفاقاً بدش میاد من تو خونه بدون آرایش باشم 

همش گوشزد میکنه که به خودم برسم

بهترین لباسامو تو خونه میپوشم 

ولی خب با بیرون مخالفه میگه ساده باش 

ما روز اول تو همون خاستگاری همه اینا رو باهم طی کردیم من گمون میکردم داره شوخی میکنه و سرکارم میزاره بعد که وارد زندگی شدم دیدم کاملاً جدی بوده😐 چندبار باهاش حرف زدم از عقایدش گفت یه جورایی برام قابل درک بود.

الان تو اجتماع مردا  چشم چرون شدن. وقتی میرم بیرون نگاه های زشت مردا رو ، روی دخترا و زنا میبینم به شوهرم حق میدم بالاخره مرد هست و غیرتش اگه براش فرقی نکنه که میشه بی غیرت