2777
2789
عنوان

شوهرم راضی نیست دوستم میخواد بیاد خونمون چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 4247 بازدید | 39 پست
هنوز که نگفته شاید اصلا نگه خودشون بیان . ولی اگه گفت بگو همسرم کار مهمی براش پیش اومده نمیتونه بیاد ...

نه عزیزم گفت بیاین دنبالمون

فردا باید بریم دنبالشون 

مشکل اینه که جمعه خونه خواهرم دعوتیم از عید نرفتیم خونشون 

دوستمم که میخواد تا جمعه بمونه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به نظرم سوار اسنپ شو برو بیارشون حالا که گفتن بیاین دنبالمون اخه خودتم دعوت کردی باز اگه خووشون گفت ...

اره بخاطر همین روم نمیشه از این طرفم مطمعنم این کارو کنم شوهرم قیافه بد میگیره وقتی بیان

اره بخاطر همین روم نمیشه از این طرفم مطمعنم این کارو کنم شوهرم قیافه بد میگیره وقتی بیان

شوهرت هم یکم باید پایه باشه اینجور مواقع 

حالا چیکار مییخوای بکنی ؟ چاره ای نداری جز اینکه بگه شوهرم کار مهمی داشت براشون اسنپ بگیری

12 شب راهیتون کرده😐 انقدر دیر وقت خوب حداقل نگهتون میداشت،، ماکارونی مشکلی نداره شاید همین در توانش ...

اره بخدا ساعت سه ونیم رسیدیم خونه شوهرم هی میگه دوستت خیلی بد پذیرایی کرد ازمون اصلا محلمون نذاشت و اینا

اره بخدا ساعت سه ونیم رسیدیم خونه شوهرم هی میگه دوستت خیلی بد پذیرایی کرد ازمون اصلا محلمون نذاشت و ...

من جا شما بودم قط رابطه میکردم،، اینبار دیگه اومده مث خودش برخورد میکردم بعوم تموم ،، خواهرم میگه اتفاقا من بودم سنگ تموم میزاشتم که از رفتار خودش شرمنده بشه 

واسه بچه دار شدنم صلوات میفرسی؟ 🙏...... ولا تنقطوا مِن رَحمةِالّله.......خدای مهربونم شکرت 😍...... خداجونم مراقب همه نی نی های تو راهی باش سلامت بزسن به آغوش مادراشون مراقب  زهرای(رستا) منم باش 🙏امین🙏....خانما تاپیک معجزه بارداریمو گذاشتم،،، شاید بدردتون خورد،،،، ((خدای مهربونم شکرت بابت فرشته کوچولوی نازنینم،، دخترم 11 مرداد 99 بدنیا اومد)) 
من جا شما بودم قط رابطه میکردم،، اینبار دیگه اومده مث خودش برخورد میکردم بعوم تموم ،، خواهرم میگه ات ...

اتفاقا خودمم قصدم همین بود ولی اینکه گفته بیاین دنبالمون یکم سنگینه و اینکه گفتن شب میمونن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792