2777
2789
چقدر مث‌ من بودی مامان من ۳ روز بوذ زایمان کرده بودم رفت سفر، وقتی رفت فقط اشک میریختم انقدر نابلد ...

افرین مامان قوی 👏اینجوری خوبه ادم گلیم خودشو از اب بکشه بیرون 

بی محبتی خیلی بده اما یه خوبی داره ادمو قوی میکنه و تو بدترین شرایط خودت پا میشی منتظر نمیشی کسی دستت رو بگیره 💪

من پسرم هجده ماهشه هنوز یه ساعت مادرم نگهش نداشته 

چهار پنج ماهه بود میزاشتمش تو اغوشی ظرفهامومیشستم اونم تا اخرش ساکت  نگام میکرد 😆

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من مامانم کمک حالم بود خداییش

اما ...

سینه های باد کرده و زخم همش بوی شیر میدادم بچه به زور شیر میخورد

خیلی کم می‌خوابید شبا تا صبح بیدار بود البته بد خوابیش تا ماهها ادامه داشت

یادمه روزا کمی می‌خوابید که هر چی مامانم می‌گفت تو هم بخواب دلم برا مامانم می‌سوخت و منم نمیخوابیدم

من مشکل دیگه هم داشتم دکتر احمقم که خیلیم معروفه یادش رفته بود بخیه سرکلاژم رو باز کنه و کلی خون توی رحمم مونده بود  فک کن میرفتم دستشویی ببخشید نمی‌تونستم ادرار کنم نمی‌دونستم مشکل از کجاست دلدردای شدید و وحشتناک

بچم سه ماهش بود که دکترم دیگه سونو انجام داد برام و فهمید چه کرده

و وقتی بازش کرد بدون بیهوشی که مرگ رو جلو چشام دیدم چون توی گوشم حسابی جوش خورده بود و بعدش یک عالمه خون لخته شده عین جگر ریخت

توبچی اون سه ماه همش لکه بینی داشتم مخصوصا اگر پیاده روی میکردم یا چیزی بلند میکردم کمی خونریزی داشتم که به شدت بد بو بود

روزای آخر دیگه نمی‌تونستم راه برم درد به کشاله های ران هم کشیده شده بود یادمه چای ریختم بیارم بخوریم از درد افتادم 

که رفتم پیش دکترم برای سونو

خدا ازش نگذره

جدای از اون بیشتر بی خوابی برام عذاب بود اصلا نمبخوابید

پیج خوشمزه من @angel__dessert
چه بامزه نعریف میکنی عزیزم 😃مثلاچه هنری روکردن

😀

نمیدونم شاید من حساس بودم

خواهرشوهرم گیر داده بود چرا انقدر پول بیمارستان شده مگه تو طبیعی نبودی

مادرشوهرم میگف چطور حالا میخوای این شیکم رو آب کنی

بعد یه سر جلو شوهرم از ظاهر دوستم که اومده بوذ دیدنم تعریف میکرد و میگف قصد ازدواج نداره

بماند از ایرادهایی که از بچه‌داریم میگرفتن

افرین مامان قوی 👏اینجوری خوبه ادم گلیم خودشو از اب بکشه بیرون  بی محبتی خیلی بده اما یه خوبی ...

میفهمم قشنگ

من دخترم ۶ ماهش بوذ جابجا شدیم مامانم یه ساعت نگه نداشت

تازه سینه خیز میرف بچه‌ام همه لباساش سیاه سده بود

یادم میاد دلم میسوزه 

ولی به قول شما گذشت 

همه چیز یه طرف کل کل های شوهرم و مادرم یه طرف. انگار دست به یکی کرده بودن منو دق بگن. صداشونو میشنیدم میرفتم زیر پتو گریه میکردم.از دخالت های مادر شوهر هم که  هیچی نگم بهتره

چقدر خوبه آدم دوست صمیمیش جاریش بشه! همیشه همبن جور دوست میمونیم! هورا!
😀 نمیدونم شاید من حساس بودم خواهرشوهرم گیر داده بود چرا انقدر پول بیمارستان شده مگه تو طبیعی نبود ...

  آخی ولی واقعاآدم اون دوران حیاس ترازقبل میشه هاقبول داری اصلایه حس مادرانه که تاحالانداشتی انگارتازه مادرخودتودرک میکنی دوست داری گریه کنی من که اینجوری بودم

سرچی کل کل میکردن آخه😮

مسائلی که بعضیهاش مهم بود بعضیاش نه. اخلاق شوهرم خیلی بد بود اما واقعا از مادرم انتظار داشتم کوتاه بیاد اون موقع وقت بحث کردن نبود.

چقدر خوبه آدم دوست صمیمیش جاریش بشه! همیشه همبن جور دوست میمونیم! هورا!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  1 ساعت پیش
توسط   مهرداد83  |  1 ساعت پیش