2777
2789
عنوان

بامزه ترین خاطره دوران مدرستون چی بوددد؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1610 بازدید | 134 پست
 ای خدا اگ باما بودی حتما اغفال میشدی من با اینکه شر بودمم ولی مدرسه رو دوس داشتم باورت نمیشه ...

🤣🤣🤣

خدا رفتگان شماروهم بیامرزه



خیلی ها سعی کردن اغفالم کنن ولی نتونستن🤣🤣🤣🤣

خیلی طالب علم بودم اخه😂الانم بیکارم و بچه داری میکنم😬🙂


❤️پسر نازنینم، دوستت دارم...❤و همین یعنی کوتاه ترین شعرِ بلندِ دنیا...❤

کفش دوستمو انداختم تو سطل زباله

یهو یکی از بچه های مدرسه اومد سطل کلاس رو برداشت ،گفت برا کلاس ماست و بردش....

حالا هی تو کلاسا بگرد دنبال سطل زباله ای که توش کفش بود😁

خدایا وقتی میدونم که میبینی، آروم میشم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اره یا مشروب خوری راه مینداختن به جا مشروب دلستر میدادم بهشون .جالب اینجا بود که کلشون داغ میشد هنوز ...


  نه ما ته خلافمون قلیون بود من خیلی گیر میدادم سر این بهشون    تازه من ی بار اومدم امتحان کنم اشتباهی نفسمو دادم داخل همشون پوکیدن   

درخیال روزهای روشنم..
 نه ما ته خلافمون قلیون بود من خیلی گیر میدادم سر این بهشون     تازه من ی بار اومد ...

وای😂😂😂😂

 من خوراکمه زمین بخورم👇👇👇👇                                    تا پاشمو و وایسمو دوباره از سر💪✌❤
🤣🤣🤣 خدا رفتگان شماروهم بیامرزه خیلی ها سعی کردن اغفالم کنن ولی نتونستن🤣🤣🤣🤣 خیلی طالب ...

  عشقم مادر بودن خودش ی هنره کار هرکسی نیست

درخیال روزهای روشنم..

یه درخت آلو تو حیاط مدرسه بود از صندلی میرفتیم بالا که آلو بچینیم یبار دوستم گفت رو صندلی بشین من برم رو دسته ش آلو بچینم مدیر اومد من از رو صندلی بلند شدم دوستم افتاد زمین اینقد خندیدم که مدیرمون به خنده من میخندید

ربِّ لا تَذرنی فرداً وانتَ خیرُ الوارثِین😢
کفش دوستمو انداختم تو سطل زباله یهو یکی از بچه های مدرسه اومد سطل کلاس رو برداشت ،گفت برا کلاس ماست ...

ما از ترس مدیر گوشیامونو انداختیم سطلو بردن   فک کننن تا پیدا شد عمه طرفو قشنگگگ یاد کردیم

درخیال روزهای روشنم..

شلوغ مدرسه بودم ولی یه روز که غایب بودم جلسه بعد که میرفتم خدا شاهده از مدیر بگیر تا دبیرا همه میگفتن وقتی نیستی مدرسه سوت وکوره بچه ها انرژی ندارن درس دادن نمیچسبه ولی خب شاگرد درسخون بودم زیاد بهم سخت نمیگرفتن

ربِّ لا تَذرنی فرداً وانتَ خیرُ الوارثِین😢

من اومدم فقط بگم.... 

دلم لکککککک زده برا اون موقع ها.... 

همین... 

خداوند به حضرت موسی فرمود با زبانی که گناه نکردی دعا کن تا روا گردد. حضرت فرمود کدام زبان است که گناه نکرده باشد؟  خداوند فرمود تو با زبان دیگران گناه نکرده ای از دیگران بخواه برای حاجتت دعا کنند تا روا گردد. با یه صلوات دعام میکنی؟؟؟ 😢
شلوغ مدرسه بودم ولی یه روز که غایب بودم جلسه بعد که میرفتم خدا شاهده از مدیر بگیر تا دبیرا همه میگفت ...

  منه بدبخت دیگ به حدی رسیده بودم اگ ی روز از غصه داشتم میمردم میگفتن فیلمشه این همش داره یا میخنده یا اتیش به پا مکینه

درخیال روزهای روشنم..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792