ما را از “چوب خدا” ترساندندولی…به “بوسه خدا” امیدوارمان نکردنددر حالیکه خداوند کلامش را با “الرحمن و الرحیم” آغاز می کندبارش بوسه های “بی منت” خداوند را برایتان آرزومندم
بعد گفت ما وقتی میخواستیم بریم بیرون همه چراغا خاموش کردم و رفتیم اما وقتی برگشتیم دیدم همش روشنه شک کردم و خیال کردم الان دزد تو خونمونه میگفت بچه هام اینقد ترسیدن جیغ میزدن فقط
نینی کوچولوی من کاش زودی بیای تو دلم(خدایا مگه میشه باشی و تنها بمونم؟؟؟؟)
میگفت همه خونمون زیرو رو کرده بود حتی کابینتا، جاکفشی تو کفشا، کمد رختخواب، عروسکای بچه هام همه ریخته بود پایین، حتی میگفت یه پلاستیک جورابای که خیلی استفاده نداشتیم میگفت همشو باز کرده بوده و حدود 20 میلیون ساعت و پول و اسپیکر و از این چیزا برده
ادامه ...
نینی کوچولوی من کاش زودی بیای تو دلم(خدایا مگه میشه باشی و تنها بمونم؟؟؟؟)
امشب برای ساعت نه ده دقه کم میره بیرون اما در حال قفل میکنه برای ده و دوازده دقه برمیگرده خونه در حیاط که باز میکنه میبینه یه پسره داره کلید میندازه رو در حال که یدفه اینا جیغ میزنن و از دیوار زود فرار میکنه میره
نینی کوچولوی من کاش زودی بیای تو دلم(خدایا مگه میشه باشی و تنها بمونم؟؟؟؟)