سلام . من ۲۶سالمه ازدواج دومم. شوهرم ۳۷سالشه ازدواج دوم با یک بچه پسر. من الان قهر کردم اومدم خونه مامانم .قضیه اینه که من و شوهرم مرتب باهم بتحثمون میشه چون عصبیه و بعدش ک سیگار میکشه اروم میشه. من از اول هیچی کم نذاشتم. تازه اول زندگی سرمایمو دادم بهش واسه بدهکاریش. اونم یه دنگ زمین مشکل دار بی سند رو داد بمن -تازه بزور. حالا چندبار سر این قضیه بحثمون شد و سر اینک خونه رو عوض کنیم چون قبلا با زن قبلی تو همین خونه بودن و خونه تاریکه و ماشین هم نداریم من بهش پیشنهاددادم خونه رو بفروش هم پول منو بده هم ماشین بخریم و خونه ی نور دار تر بخریم. قبول نکرد. گفتم باشه. گفتم حداقل بجای زمینه ک مشکل داره یه دنگ خونه رو بهم بده اخه من دلم میخاد پشتوانه داشته باشم . باتوجه ب اینکه بچه داره و همه ی سندارو هم برده خونه پدرش جمع کرده. خیلی مادی هستن و زرنگن. من خیلی وقتا ب مول نیاز داشتم اما دو ملیونم نداد بهم . خلاصه یکروز پدر خودشو خانواده منو خبر کرد و ۵ساعت از من بدگفت..چه دروغایی ک نگفت... گفت ستاره بفکر مرگ منه و میگه کی میمیری و کلی دروغ و تهمت! پدرشم منو خیلی تحقیرکرد ... گفت تو بیوه بودی توقعت زیاد بوده... پولتو میندازم جلوت و ....
خلاصه شوهرم شرط و شروط گذاشت برام گفت ماهیانه پول کمی بهت میدم همین خریدم نداریم. من و خانوادمم سکه یه پول شدیم... مامانم منو برد و شوهرم کلید خونه هم ازم گرفت😔 الان بعد ۱۰ روز مامانش زنگ زده از مسرش دفاع میکنه و میگ ستاره گفته بهم ۲۰۰ملیون🙁 پول بدید!!! گفتم پسرتون دروغ گوعه. گفت من حرف پسرمو باور میکنم نه غریبه رو 😕😕چکارکنم خانما دارم خل میشم از فشار روحی😭