سلام دوستان سر قضیه مامانم ناراحت بودم شوهرم ظهری سر چیز الکی بحث کرد منم پره بغض بودم یهو گریه کردم بلند شد رفت بیرون بعد تو اس گفت من بیرون راحت ترم و تو اخلاق خودت بده همه باهات بدن و زندگیموتباه کردی ازین حرفا در صورتی که من نهایت تلاشو تو زندگیم میکنم خیلی گریه کردم و حتی از خدا مرگ خواستم بچه ام گریه میکرد سر اونم داد زدم خیلی ناراحتم از تنهایی زیاد اومدم اینجا ببینم چیکار کنم واقعا دیگه کم آوردم
بزن کانال پی ام سی
قرررررش بده با بچه ات 💃💃💃💃 بی خیال دیگرون
اخلاقتو بهتر کن
بنظرم سعی کن احساساتت رو مدیریت کنی
توقعت رو از دیگران کم کنی
از دنیای رومنس فاصله بگیری و دیگران رو همینطور که هستند بپذیری
قضیه مامانت بشوهرتو بچه ات چه ربطی داره ؟ هم خودتو ازار میدی هم شوهرو بچهتو. سعی کن تکرار نکنی. ۰🌸🙏
عزیزان یه توصیه هروقت بایکی از اعضا خونوادتون دعوا و بحثتون میشه اصلا اصلا تا جایی که مقدوره برا شوهراتون چیزی نگید آخه پس فردا که با خودش سریه قضیه ای بحثتون شد همینا مثل چماق می زنه تو سرتون این نظرمنه حالا خودتون میدونید
بهش بگو اشتباه کردم که اوقاتتو تلخ کردم فشار روم زیاد بود. ببخش. همین بیشتر از این ننویس. درضمن شوهرتم خیلی نازک نارنجیه. وقتی تو ناراحتی حداقل سکوت کنه و ناز کمتر کنه . ولی خب ممکنه اینقدر رفتی رو اعصابش که داره زده میشه از اینکارات و ترجیح میده بره بیرون. اگر افسردگی داری برو دکتر برات دارو بده .
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
