2777
2789
عنوان

از شوهرم خسته شدم

| مشاهده متن کامل بحث + 889 بازدید | 65 پست

ما هم میریم پیش خانواده هامون شوهرم اصلا شب حاضر نیست خونه پدر من بمونه منم واسه همین هر شب خونه پدرشوهرم شب میخوابم که جدا نباشیم جاش روزا میریم میگردیم یا پیش خانواده من میریم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بنظرتون همسرش خونه پسرعموش مونده وایشون تنها برگشتن مشکل نیست،یعنی چی خوش باشه ؟؟


نه چی میشه مگه یه شب بمونه ،به میل همسرش رفتار کنه

یکی از فامیلای همسرم اینجوریه انقد بدم میاد اومده بودن تهران زنشو میذاشت خونه یکی از فامیلاش خودش پا میشد میومد خونه ی ما...همش پشت سر زنش پیش ما غیبت میکنه اظهار نظر میکنه خیلی هم شوخه با زنا صمیمی میشه همش به من میگه گاهی زنگ بزن خیلی دوسم داره از دستپختم و اخلاقم و همه چی من پیش زنش تعریف میکنه پیش همه از من میگه منم ناراحتم میترسم زنش حساس شه ولی عجیبه زنشم ب طرز عجیبی از من تعریف میکنه  

گاهي گمان نميکني ولي خوب ميشود_گاهي نميشود که نميشود که نميشود_گاهي بساط عيش خودش جور ميشود_گاهي دگر تهيه بدستور ميشود_گه جور ميشود خود آن بي مقدمه_گه با دو صد مقدمه ناجور ميشود_گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است_گاهي نگفته قرعه به نام تو ميشود_گاهي گداي گدايي و بخت با تو يار نيست_گاهي تمام شهر گداي تو ميشود
چون مشکل بارداری داره آزو اسپرم بود و من ب خاطر اون و بچه دارشدن درد تحمل میکردم و اون یبارم بم محبت ...

ايناييكه ميگي خيلي بيشتر بايد برات مهم باسه تا اينكه سب كنارت نمونه

همچين تحفه اي چه اصراري داري بخوابه كنارت!

بزرگترین شکوه ما در هرگز نیفتادن نیست، بلکه در برخاستن پس از هر بار سقوط است.
وقتی متاهلی تنهایی خوش گذرونی کردن چه معنی میده

دوست من هیچ ایرادی نداره اگه فقط به همین مسافرت و نه گاهی باشه باشه 

قرار نیس وقتی متاهلی بچسبی به هم اون موقع خیلی زود از هم زده میشن 

واسه همه دوست و رفیق و خوش گذرانی با دوستا لازمه البته به جاش 

منم میگم اگه واقعا دوست نداشتی تنها بمونه شمام میموندی یه سب ک چیزی نمیشه  

به حق همین روزا دهان کنید تا بتونم به بهترین شکل کارآمو پیش ببرم ممنونم ازتون
خونه پدر شوهرم اینجا نیست برادر شوهر و پسر عمو شوهر اینجان

حالا بمونه اونجا نياد شب پيشت اين تحفه!بيكاريا!!

بزرگترین شکوه ما در هرگز نیفتادن نیست، بلکه در برخاستن پس از هر بار سقوط است.
شوهرم گفت تو برو بش گفتم زود بیا تا حالا نیومده

می گفتی وایمیستم باهم بریم من راحتم

شاید فکر کرده معذبی

به حق همین روزا دهان کنید تا بتونم به بهترین شکل کارآمو پیش ببرم ممنونم ازتون
از همه ی این کاراش ناراحت و عصبیم

بابا بيخيال

كنار مامانت باش و دوستات سعي كن حالشو ببري نه اينكه الان حرص بخوري وقتي برگشتي حسرت بخوري كه چرا از كنار خانواده بودنت لذت نبردي

بزرگترین شکوه ما در هرگز نیفتادن نیست، بلکه در برخاستن پس از هر بار سقوط است.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792