بچه ها همرو می نویسم مختصر سوالی داشتین بپرسین آخر جواب میدم
من 6 ساله ازدواج کردم بچه ندارم . خودم فوق لیسانسم شوهرم دیپلم. شرایط خانوادگیه خوبی نداشتم و ندارم و دختر خیلی حساسی هستم. قبلش سه سال عقد بودم و عاشقانه ازدواج کردیم (شایدم فرار از اون شرایط خونه)بعد از عقد رفتارای شوهرم عوض شد انگار دل سنگ شده بود بی رحم بود. بعد از یک سال بهتر شد و با وجود مشکلات مالی که داشتیم خدا کمک کرد و یه جشن عروسی گرفتیم و با هزار امید رفتیم خونمون بماند که هیچ کس کمکی نکرد و همه خودشونو عقب کشیدن و خانواده شوهرم چقدر برا جهیزیه اذیت کردن و دوباره سال اول ازدواج سال خیلی بدی بود و شوهرم با اینکه دوستم داشت باز تحت تاثیر حرفای اونا بود و اذیت شدم جدای از اون هیچ وقت شوهرم کار ثابت نداشت و همش شغل عوض میکرد همین عامل باعث شد من تو زندگیم پیشرفت نکنم. خودمم دو سه جا سر کار رفتم که همش تو زندگیمون خرج شد. بماند از سختی ها و تنهاییا که کشیدم اما خب از حق نگدریم روزای خوبم داشتیم......