پدر سخت دلتنگم،دلتنگ تر از روزهایی که درنبودت چه سخت ردشد،دلتنگ تر از شبهای بدون تو خوابیدن... ببارامشب ای بغض ببارید قطره های داغ جدایی... که درد فراقم را شاید ذره ای تسکین دهید بشکن ای بغض آشناکه همیشه سرزده می آیی بیا ای درد همیشگی بیا و بازهم نجوایت از سر گیر...بیاکه امشب دوباره گریستم از فقدان پدر
نشانه های زایمانه منم همینطور بودم تا یک هفته قبل زایمانم درد داشتم شب قبل زایمان آش دوغ خوردم بعدشم با نزدیکی داشتیم ونصف شب دردام شروع شد تا۸صبح شدیدتر شد وتا۳بعدازظهر درد داشتم وبالاخره زایمان نمودم