چند روز پيش يه زن توي فروشگاه ديدم خيلي عجيب بود برام رفتم يه ظرف ماست بردارم ديدم تمام ماست هارو بيرون اورده ببينه يكي با قيمّت قبل پيدا ميكنه
بعد موقع حساب كردن هم جلوي من بود يه دلستر برداشته برد كه حساب ميكرد گفت واي ٦تومنه نميخوام از دست مرده گرفت داد به دخترش گفت ببر بزار سر حاش
تا به حال اين قدر خساست و به چشم نديده بودم
حالم بهم خورد