خواستم ناز کنم گفتم بدرد هم نمیخوریم اونم رفت و هیچی نگفت روز بعدش اس دادم گفت به وقتش میاد سراغم بعد چهار روز زنگیدم ج نداد بعد دوهفته به بهانه ای زنگ زدم صحبت کردیم این مدت همش سرد بود و من رفتم سمتش چون دوستش داشتم بلاکم کرد منم دوستمو واسطه کردم باهاش صحبت کنه گفت لیاقتشو ندارم و این حرفا بعد گفت بهش زنگ بزنم منم زنگیدم گفت قبلا با کی رابطه داشتم عکس و چتو و صدامو داره در صورتیکه من از خودم مطمئنم چنین چیزی وجود نداشته بعد گفت با کسیه رابطه پنهانی دارن رابطشون بسیار نزدیکه هر روز اندامشو میبینه از چتاشون شات داد منم شماره دختره رو از تو چتا برداشتم دیدم پروفایل و استوریش قبلا تو گوشیش دیدم ولی شمارشو سیو نکرده بود بش گفتم گفت خب که چه بعد گفت شمارتو دیگه نبینم به نظرتون به داداشش بگم شهر کوچیکه اگه نمیخواد بگو تفاهم نداریم این چه حرفیه میزنه من از خودم مطمئنم
اینم بگم قبلا یه خواستگار داشتم فهمیدم طرف متاهله رفتیم به زنش گفتیم پسره گفت تلافی اینکارتو سرت میارم من فک میکنم شاید اون حرفی زده
اگه کاری نکردی پدرشو دربیار بخاطره تهمتاش
ب بابات بگو 🤣
نفمیدم چیو به دادشش بگی؟نمیخادت دیگه
به نظرتون با داداشش صحبت کنم یکمی هم هندونه بزارم زیر بغلش بگم به احترام شما جواب مثبت داده بودم
نامزد برادر شوهرم بهش گفت ما بدرد هم نمی خوریم...بایه حرف کوچک طلاقش داد...
ناز اوردن هم بلد نیستیم....
بخاطر تهمتهاش ک باید کاری کنی.ولی وقتی نمیخوادت انقد اویزون نباش
به خانواده ات بگو چه کاریه به داداش اون بگی
اگه از خودت مطمئنی
تمام علائم بیماریو یه جا داره بهت نشون میده بازم پیگیرشی ؟ بگو خداحافظ و برو دنبال زندگیت دنبال یکی که آدم حسابی باشه.
به نظرم محلش نده دیگه مخصوصا اینکه رفته با یکی دیگه
واا خب نمی خواد بگه نمی خوام چرا واسه دختر مردم حرف در میاره
جدی بر خورد کن
بگو تا الان چون دوست داشتم کوتاه اومدم ولی سر ابروم با کسی تعارف ندارم
جررررش بده
کمک خواستی بگو
شاید کار همون بوده خوب ازش بخواه که بهت بگه اون کی بوده که می خواد آبروت رو ببره و بعد دیگه بی خیال نامزدت بشو
متوجه نشدم اصلا...ولی اگ میخاد با ابروت بازی کن ب خانوادت بگو
