مادر شوهرم از ابتدا زن خوبی بود.من عروس اولش بودم و البته فوق العاده بهش محبت میکردم طوری که همه صداشون درداومده بود با اومدن جاریم و لجبازیها رفته رفته رفتار مادر شوهرم بد شد طوری که فرقی بین من و عروس دوم نمیزاشت .برای من اولویت شوهرم و خانواده شوهرم بود برای اون خانواده خودش .حالا بعد از گذشت 6 سال من و همسرم به این نتیجه رسیدیم که رفت و امدتون رو کم کنیم .ولی اونا اصلا به روی خودشون نمیارن و بتر میکنن .من دلم واسه شوهرم میسوزه اون پسر ارشده و تمام به تمام زندگی خانوادش اشراف داشت .احساس میگن داره جایگاهشو از دست میده .ولی و دید خودش مهم نیست .میگه زندگیم این طور ارومتره .شما نظرتون چیه .میشه منو راهنمایی کنید و از تجربهاتون بگید
روابط رو محدود كنين و جاري رو هم جدي نگيريد
هرجوری ک احساس ارامش بیشتری میکنید زندگی کنید
الان مشکل رو من نفهمیدم !!! ظاهرا شما از اینکه جاری جدید اومده ناراحتین
عزیزم تخت پادشاهی نیست که برای شما و منحصر به شما باشه
هر جور که ارامش دارین همونجوری زندگی کنین
حتی یک دقیقه خوبی به مادرشوهر هم اشتباهه👁
رفت و اومدتون را با کی میخاستید کم کنید ؟ مادر شوهر یا جاری ؟
مهرپاکان شمایی عزیزم؟بنظرم توقع زیادی داری ازشون
الان انتظار دارین بینتون فرق بگذاره؟ بنظرم مادرشوهرتون زن خوبی باشه که بین شماها فرق نمیگذاره و حس میکنم با اومدن جاریتون فک میکنید حس مالکیت ازتون گرفته شده و این اذیتتون میکنه
من چون بچم کوچیکه
خوب جاری هم جایگاه خودش و تو خانواده شوهر داره دوری و دوستی درالویته
درستش همینه ک روابط کم بشه وقتی کدورت بوجود میاد روابط تون کم و عادی باشه خصوصا با جاری
اخ حرف دل منو زدی. گفتم بگم دعوا میشه. جاری بزرگه منم برا عروس بعدیا خون به جگرشون کرد. همش میگفت باید ب من احترام بزارید هرچی میخرید کم بخرید ارزون بخرید خودش اونوقت همه چیز براش خریده بودن. بعدم حتی من و جاریای دیگم بریم مسافرت میترکه. انگار پولشو اون میده حسود خانوم البته این درد و دل بود. استار تر عزیزم شما میتونی کمتر رفت و امد کنی و با شوهرت لحظات خوبی داشته باشی تا دلخوریش کمتر شه
فقط به خاطر اون و الا خودم با شوهرم آنقدر وقتمان پره که شاید نتونیم ماهی یک بار پیششون باشیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
