2777
2789
عنوان

یه لحظه بیاین جون عزیزتون

68 بازدید | 6 پست

من یه طلسم گرفتم ۵ماه پیش فقط برا خودم بود بعنوان باطل سحر دادن ولی بعد که گرفتمش رلمو دیدم دعوای شدید کردیم انگار عین روانی بودیم هردو حرفای بدی زدیم و من برام مهم نبود کات کنم دلم میخواست کات کنم و هی داغ و سیاه میشدم و یه دفعه گریه میکردم میلرزیدم اونم گفت رابطمون اصلا جدی نبوده و منم گفتم جدی نبود چرا پس درمورد بوس و اینا میگفتی بعد یادش میرفت حرفشو و بعد رفتم پیش یکی دیگه که مثلا مذهبی بود اون اومد یه قوز بالا قوز داد گیر داد دعای محبت بگیر و بجای اینکه اونو باطل کنه منم که گرفتم اصلا وحشتناک شد برعکس شد و سیاهی شد رلم اون دعوا رو پیش کشید و بزرگش کرد و ازم فراری میشد و چندروز بعد رفتم از بلطل سحر گرفتم تازه گیر داده بود که دعام خوبه صبر کن ولی گفتم نه و باطل سحرش مشکی بود اونم توی قبرستان!!!!! اونو که گرفتم رلم گفت دوست معمولی باشیم تو حرفا و کارات خیلی بد بود فلان هی توضیح میدادم بزرگش میکرد درصورتی که اصلا چیز. بزرگی نبود! و اصلا کینه ای نیست بدترشم میبود براش مهم نبود 

بعد اصلا چرتو پرت میگفت و فورا گفت خداحافظ منم توضیح دادم و فورا رفتم به اون عوضی گفتم دعا رو دربیاره بعد رلم فقط قبول کرد باشه ولی باطل نکرده بودم

بعدا فهمیدم حق الناس اون مرده هم گردنم افتاده

و از اون موقع خیلی سرد و عجیبه انقد قرآن خوندم یادش رفت اصلا دعوا رو و موقعی که دعا گرفتم و گفت دوست معمولی باشیم من بوس براش فرستادم میگفت نفرست مگه نگفتی چرا میفرستادی و اینا ولی وقتی قرآن خوندم و امتحان میکردم میفرستادم یادش میرفت که گفت دوست معمولی و دیگه انگار باهم بودیم باز و نمیگفت نگو چند نفرم که از اون دعانویس دعا گرفته بودن دقیقا همینو بهشون گفته بود رلشون و دعوا شده بود  


خب

چه استراحت خوبیست در جوار خودم😊خودم،برای خودم،با خودم،کنار خودم🙃گفت ای موسی ز من می‌جو پناه/با دهانی که نکردی تو گناه/گفت موسی من ندارم آن دهان/گفت ما را از دهان غیر خوان. ماشاءالله لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ. ممنونم که این ذکرو برای حاجت روا شدنم خوندی🙏💚

یعنی فکر کنم با این پیچیدگی خودتم نمیدونی چیکار داری میکنی ؟

دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود             من بودم و او بود           می بود و سه تاربود و صبا بود و سبو بود  من بودم و او بود   دامان چمن پر گل و در دامن گلزار        من بودم و دلدار   مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود    من بودم و او بود

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نتیجه اخلاقی:از راه قران خدا و ائمه مسائل رو حل کنید خیلی بهتره دعانویس بیشتر گره میندازه نرید دنبالش همش خرافست هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست اینا یه مشت شیاد کلاهبردارن

"هر تلخی و مرارتی خواهد گذشت، فقط صبر کن و به روزایی فکر کن که لبخند واقعی‌ت رو دوباره می‌بینی." 🌿✨

نتیجه اخلاقی:از راه قران خدا و ائمه مسائل رو حل کنید خیلی بهتره دعانویس بیشتر گره میندازه نرید دنبال ...

خب باطل نمیشه چیکار کنم دوماه قرآن خوندم نشد یعنی یادش رفت دعوا اینا رو ولی سرد و دور خیلی بد بود چندثانیه خوب میشد ولی باز دور فقط اون نحسی طلسما و حرفای اونمپقع یادش رفت بعد بلطل سحر گرفتم برگشت مثل قبل از طلسما شد چندروز ولی تا من یه حرف منفی میزدم فورا فازش منفی و سرد میشد و یه روز خوب بود یه روز سردتر اما نه به سردی موقع طلسم

و دعانویسه میگفت باید محبت بگیری من نگرفتم ترسیدم

بعد  همزمان که اینو گرفته بودم یه پاکسازی قرآنی انجام دادم چندروز و ختم سوره برا گشایش همه رو تو یه روز انجام دادم با دوتا چیز دیگه یه دفعه عین روانی شدم من میخواستم دعوا کنم یه پیام بهش دادم فازش منفی بود اونم یه دفعه مثل من شده بود برگشت به زمان طلسم یعنی حرف چهار ماه پیشو زد دعوا رو پیش کشید بزرگ کرد همونا رو گفت😳 که اونموقع قانعش کردم

قشنگ قیمه ها را ریختی تو ماست ها

خب باطل سحر گرفتم خوب شد برگشت به قبل

ولی اونجوری گرم نبود دعانویسه گفت محبتی هم باید بگیری من ترسیدم نگرفتم

بعد همزمان ختم قرآنی گرفتم و پاکسازی قرآنی تو گوگل بود انجام دادم همه رو تو یه روز و دوتا دعای دیگم خوندم همونروز یه دفعه حس بد گرفتم انگار روانی شدم یه پیام عصبی بهش دادم اگه قبلنا بود اصلا بدش نمیومد ولی اونم منفی شده بود و عین روانی حرفای موقع دعوا رو پیش کشید مال چهارماه پیش یادش اومد مال زمان طلسم که اونموقع توضیح دادمو قانع شد اون لحظه و یادش نبود این چهارماه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز