آره عزیزم من قرا بود سال 90 فلج شم یا نابینا شم یا بمیرم ولی خدا چیز دیگه ای خواست 
مادرم کاملن نابینا بود همه دکترها گفتن کاری نمیشه کرد ولی خدا مثل همیسه کنارمون بود و بهمون لطف و نظر کرد
تو یه تصادف ماشینمون چپ کرد و سه تا ملف خورد ولی یک قطره خون هم از هیچ کدوممون نیومد
زندگی از صبح تا شب پر از معجزه و لطف خداس ولی ماها انقدر درگیر جزئیاتشیم که متوجه نمیشیم