با پنبه سر ببر، نذار بفهمن نقشه داري يا مثلا مي خواي پاشون و ببري از خونه ات، خودت و واسه شوهرت بزن به سادگي، ولي مثلا انگار از مهمون داري مريض شدي، نذار بهش خوش بگذره توي خونه شما، ميره بيرون تو هم برو بيرون، برو بازار به هواي خريد حتي جوراب، بذار مجبور بشه ناهارش و بيرون بخوره، بهيچ عنوان نذار شوهرت كليد بده بهش. بهش بگو اين جا حريم شخصي و امن منه، بهيچ وجه نمي خوام كسي غير از خودمون كليد داشته باشه چون اون جوري من معذبم. شام هم سر هم بندي يه چيز بدمزه درست كن يا بگو گرما زده شدم حالم بده برو دراز بكش غذا درست نكن. خودت چند سالته؟
دفعه ی قبل که وسیله هاشو گذاشته بود ما رفتیم شهرستان بعد مادر شوهرم گفت لباساشو نیاوردین با خودتون گفتم خودش گفته بازم میام بزارین بمونه گفت نه تروخدا کاش میاوردین چرا نیاوردین اینقد گفت گفتم نه تن من میره نه همسرم بخواییم بپوشیم همسرمم گفت راست میگه مامان نگران نباش نمیپوشیم خودش گذاشته بمونه
من چقد شاکی بودم از خانواده شوهرم، اینجا میام میگم خدایا شکرت
استارتر خیلی حرصمون دادی. از این به بعد اخم کن، بی محلی و خودتو بزن به مریضی
غذاهای گوشتی درست کن فقط اونم بدمزه
فامیل ما از دهات زن گرفت بشرط اینکه تا آخر عمر با پدرشوهر باشه. اینقد زرنگ بود ۶ ماه نشده خونشو جدا کرد. هرچی میپخت دوبرابر درست میکرد و بقیه رو میریخت دور. خرجشون چندبرابر شده بود
گفتن مارو ورشکست میکنه جدا کردن خونشو
۲۴ سالمه ماهی یه بار میاد دیگه بعد دقیقا میافته وقتی که من پریودم شدیدا درد دارم اینبارزنگ زد که میاد به همسرم گفتم ای وای هر وقت میاد من پریوم گفت حالا اشکال نداده یکم دندون رو جیگر بزار داد و هوار کردم که یعنی چی تو مگه حال من و نمیدونی که چقد درد دارم و این حرفا گفت باشه حالا چیزی نگفتم که بعد وقتی اومد پریود شدم نه نهار گذاشتم نه شام نهارو خودش گذاشت ظرفاشم شست شامم همسرم از سرکار اومد خودش درست کرد خودشم ظرفارم شست از جام تکون نخوردم
من مهمونام دیر به دیر میان ولی دو سه روز حتما میمونن. یکی دو وعده اول خوب میپزم اما از اون به بعد باهاشون میرم بیرون و با خودشون یا بعد از اونا بر میگردم. که نگن تو خونه مونده چرا سفره هفت رنگ نذاشته برامون. بر میگردم یه املتی چیزی میذارم براشون. اذیت نمیشم اصلا
خوب كردي اين بار اومد زياد چيزي نخور بذار همچين قيافه ات سرحال نباشه، خودت و بزن به دل و كمر درد جوري كه شوهرت ببرت درمانگاه، اين يه خرج.
برو خودت تنها دكتر به شوهرت بگو بي جونم جون توي تنم نيست يه دكتر پيدا كردم ميرم اونجا. برو دكتر بهش تاكيد كن ويتامين و شربت تقويت خارجي بنويسه برات، بيا خونه بگو دكتر گفته كارت زياده اينا رو نخوري خداي نكرده تو جووني مشكل پيدا مي كني. اين دوتا خرج. بگو گفته جگر و دل زياد بخور كم خوني از چشمات معلومه، اين سه تا خرج، بگو گفته حتما پسته و بادوم بخور هر روز مثلا روزي ١٥ تا دونه روي هم، اين چهارتا خرج.
انقدر قوم شوهر من اذيتم كردن و من ساده بودم مجبور شدم هزارجور فيلم بازي كنم براي شوهرم كه الان ياد گرفتم، خداروشكر من خيلي دور شدم ازشون ديگه نمي تونن به اين سادگي بيان و برن ولي خب اوايل ازدواجم واقعا مجبور بودم ياد بگيرم چطوري برخورد كنم باهاشون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
