سریال بوی باران صفحه 7 | تبادل نظر نی نی سایت

مدیر

عضویت: 1398/03/05

تعداد پست: 6526

بچه ها چرا شهاب استین لباس زیریش اینجور مدلیه به نطرتون دستاش تتو داره اخه از اول فیلم همش همین لباسه تنشه .بعد به نظرتون آخرش چی میشه قاتل کیه و چمدون کجاس .من که یه حسی بهم میگه همه چی زیر سر آرمانه

تا وقتی یه بچه داری فقط مادری ولی وقتی دوتا بچه داشته باشی هم مادری هم داور😎😍

1398/05/09

03:12

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

ماهورادخت

عضویت: 1397/01/15

تعداد پست: 10125

انقد دوستش دارم😍😍

مردبه این خوبی

من نمیدونم چطورخانمش دلش اومدازاین مردباجذبه جدابشه؟وزن یکی دیگه بشه؟

تازه پوتین گفته بودتازنم ازدواج نکنه زن نمیگیرم

بعدشوهرای مادورازجون شمااگه مابمیریم هنوزازخاکسپاریمون نیمده تجدیدفراش میکنن نامردا

دیدمت درحریری زمهتاب سردوخاموش خفته بودی (عزیزم )

1398/05/09

03:46

2 نفر لایک کرده اند ...

mamanbad

عضویت: 1397/04/16

تعداد پست: 5307

ب نظرم این جای فیلم خیلی ضایع بود آرمان ب قصد کشت ترانه رو زیر گرفت بعد انگار ن انگار این دختر تصادف ...

همه جای فیلم مسخره اس

اخه کدوم پرونده قتلی تو دو ماه بسته میشی حکم صادر میشه این همه دلیل و مدرک میارن برای بازپرس بازم میگه دلیل نمیشه خب یه تحقیقی کوفتی چیزی اخه پلیس اینقدر خنگ؟

اینکه سکوت کنی خودخوری کنی جسم و روحت اسیر چهاردیواری اتاق کنی فقط برای اینکه دهن مردم ببندی تا قضاوت ها و کنایه ها رو در مورد سرنوشتی که حکمت خداست نشنوی یه روش خودکشی تلخه «به ارزش تباه شدن تمام عمر»

1398/05/09

03:48

1 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ملانیی

عضویت: 1397/09/24

تعداد پست: 14279

مردبه این خوبی من نمیدونم چطورخانمش دلش اومدازاین مردباجذبه جدابشه؟وزن یکی دیگه بشه؟ تازه پوتین گف ...

نه من مطمئنم بمیرم شوهرم زن نمیگیره ازدست من انقد کشیده که به زن دیگه فکرنکنه😂😂😂

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"

1398/05/09

03:48

1 نفر لایک کرده اند ...