خيلي حرف زدم اما نميخواد در موردش صحبت كنيم حتي خاصر نيست مشاوره بياد
اتفاقا بايد بفهمه تو دل من چي ميگذره من گاها واسش لس ام س ميكنم حال دلم و اما اون فقط ابراز پشيموني ميكنه واطمينان ميده بهم كه ديگه كار خطايي انجام نميده اما من واقعا شكستم و نميتونم اون ادم سابق بشم و اون و مثل قبل دوست داشته باشم 😔دست خودم نيست روزايي ك فكر ميكردم اوج خوشبختيم هست متوجه شدم بهم خيانت ميكنه اصلا محبت و خيانت با هم ، همخوني ندارن ب نظرم اما شوهرم با محبتي ك ب من داشت و اينكه ايتقد ب فكر زندگي و بچه ها بود زبان زد خاص و عام بود نمبدونم چرا؟؟ اينقد چرا تو سرم هست يك شب نشده با ارامش بخوابم و به اين چيزا و بع اون زن هرزه فكر نكنم😕