به مادر دختر گفتم برادر من اهل سیگار و قلیون و مشروب نیست
اگه دخترتون اهل این جور مسائله ما مزاحمتون نشیم
در جواب گفت نه دخترم اهلش نیست
رفتیم خونشون
دختر وپسر رفتن تو اتاق صحبت کنن
دخترخانم به برادرم گفته بود که تو مهمونیا مشروب میخوره
اخه مادر خانمی ، منکه قبلش گفتم اگه دخترتون اهل این جور مسایله ما مزاحمتون نشیم
چرا هم خودتونو زحمت دادین هم هزینه گل و شیرینی رو دست ما
دو روزه اعصابمونم خورد کردین
یعنی مادرا دختراشونو نمیشناسن
یا دخترا خوب میتونن پنهان کاری کنن
شاید بگین از پسر خوشش نیومد این حرفو زده
اگه از پسر هم خوشش نیاد بهتر بود صبر کنه و بعدا حواب منفی بده نه اینکه به خودش این مساله رو نسبت بده
شایدم بکین سیکار و قلیون و مشروب مهم نیست
برای برادر من مهمه
من در عجبم با اینکه تاکید کردم
بازم مادرش اصرار می کرد که اهل این جور چیزا نیستن نه دخترشون نه خانوادشون