2777
2789
عنوان

زندگی همکارم طفلی

| مشاهده متن کامل بحث + 504 بازدید | 42 پست

گفتم به مدیر شرکت حالش خوب نبود من کسی نمیشناسم کلی استرس داشتم آقای احمدی مدیر شرکت شماره همسر دوستم پیدا کرده بود تماس گرفته بود رسیدن مجبور شدن کلید ساز آوردن در باز کردن دوستم کف پذیرای افتاده بود کلی قرص خالی کرده بود تو لیوان 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

رسوندن بیمارستان شست و معده و بعد از چند روز بهوش اومد بعد ۱ ماه برگشت سرکار اما اصلا حالش تغییر نکرده بود افسرده بود چیزی هم نمی گفت آقای احمدی ی چند بار صداش کرد دفترش صحبت کرو باهاش

رفتن اتاق احمدی زیاد تر میشد هر روز و دوستم اخلاقش بهتر شادتر خوشحال بودم که داره روبه راه میشه و خیلی خوشحالتر که آقای احمدی اینقد خوب دوستم امیدوار زندگی میکرد چند بار به شوهر دوستم گفته بود اومددفترش با هم صحبت کرده بودن

گذشت بعد ۵ یا ۶ ماه دوستم دیگه خونشون نمی رفت اولش چند شب اومد خونه ما گفت چون خانوادم حاضر نیستن طلاق بگیرم میخام تنها زندگی کنم نصیحت کردم که شوهرت خوبه زندگیتا خراب نکن به فکر بچه ها باش گفت بس خسته شدم نصیحت کنی میرم و رفت ی اپارتمان اجاره کرد

میدونستم آقای احمدی از مشکلش خبر داره رفتم اتاق مهندس گفتم دوستم خیلی از تنهای صحبت میکنه کلی مشکل واسه خودش میتراشه که نیست خودشا و همسرش عذاب میده شما مشاورش شدین راه درست بگین گفت دوستت با من همدرده باورم نمی شد این یعنی شوهرش خیانت کرده بود 

آقای احمدی خانمش خیانت کرده بود کلی ضرر مالی و جدا شده بود حالا همدرد اون یعنی شوهر دوستم که ظاهرا اصلا بهش نمیومد خیانت کرده بود دوست طفلی من نه خانوادش میپذیرفتنش نه طلاق میتونست بگیره سردر گم مونده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792