عاقا من خونه بابام اینا بودم دیروز . بعد دیشب شوهرم اومد دنبالم ک بریم خونه . ما قرار گذاشته بودیم ک شب میریم خونه بچه رو ک خوابوندم باهم باشیم😜😊 وقتی رسیدیم خونه تو آسانسور بودیم داشتم باهاش شوخیو خنده میکردم یهو چادرم افتاذ رو شونه هام. یهو اخم کردو کلی دعوام کرد ک چرا چادرتو درست نکردی و ....
خب ساعت ۱ شب تو آسانسور ففط خودمو خودش بودیم
اصلا خورد تو ذوقم . بغض کرده بودم . اون رف دراز کشید هی میگف بچه رو بخوابون . بعده نیم ساعت بیشتر بچه خوابید اونم داشت خروپف میکرد منم خیلی معمولی اومدم دراز کشیدم خوابیذم تازه خواب رفتم ک دیدم داره بهم میگه پ چرا اون لباسارو نپوشیدی چرافلانو بلانو ....
منم از این رفتاراش اینقذ ناراحت بودم بغض کرده بودم خودمو زدم ب خواب
حالا امروز سرکاره جوابمو نمیده . بلاکم کرده . الان هم باید میومد اما هنوز نیومده
چیکارش کردم مگه
خب منم آدمم