چند روز پیش خونشون بودم قبلش با همسرم یه بحث کوچیک کرده بودم ، شوهرمم رو من حساسه ، بعداز این که منو رسوند اونجا و رفت ، زنگ زد خونه خواهر شوهر م و گفت خیلی ناراحتم و معذرت میخوام منم خیلی خوش حال شدم که مثل همیشه براش مهمم ، چون شوهرم میگفت تو نبخشیدی منم مجبور شدم چندباری بگم اره عزیزم بخشیدم، بعد برگشتم دیدم خواهرشوهر م زل زده بمن از کنجکاوی ، خلاصه منم بعد تموم شدن حرفم با همسری مجبور شدم براش توصیح بدم، یه خورده که حرف زدیم آخریای حرفام گفت پس شمام از این بحثها داریییین!!!، (با لحنی خاص) از این کلمه اخرش اصلا خوشم نیومد . به نظر شما چرا اینو گفت، چی پیش خودش فکر کرد؟