همین الان به همفکریتون احتیاج دارم. شوهرم کارش یجوریه که با قطار میره این شهر و اون شهر. دیشب بهم گفت با قطار رفتم یه شهر نزدیک بعد اومدم شهر خودمون. دوباره ادامه دادم رفتم یه شهر دیگه. ولی الان همکارش زنگ زد شوهرم بهش گفت نه من پیاده شدم چون قطار کولر نداشت و جایی دعوت بودم یعنی دیگه ادامه ندادم. بعد ساعت ۲:۳۰ شب اومد خونه ینی اگه ادامه نداده بود باید ۱۰ شب خونه میبود. بچه ها بهش چی بگم؟؟ به روش بیارم؟ یا خودمو بزنم به خنگی و بفهمم چی به چیه. البته بعید میدونم دیگه سوتی بده. چکار کنم؟؟ خدایا حالم چقدر بده
یه رفیق داشته سر کارش بخاطر یسری قضایا چند ماه بود از شهرمون رفته بود. بخدا راحت بودم این مدت. حالا دو سه روزه برگشته. منم از این رفیقش خییییلی بدم میاد. زن طلاق داده و کلا همه غلطی میکنه. احتمال میدم رفته پیش این عوضی ولی چیکار میکردن رو خدا داند. چیکار کنم. بهش بگم دروغ بهم گفتی که ادامه دادم.
میترسم به روش نیارم و نتونم هیچی بفهمم. همین الان این همکارش زنگ زد دستام داره میلرزه. هی شوهرمم میگه چرا نمیای بخوابی میگم دارم بازی میکنم. البته یه کوچولو بهش گفتم چرا نگفتی ادامه دادم الان کارکردتو کم میکنه گفت نه اون یه قطار دیگه بود و مثلا ماست مالی کرد.