سلام. عصرتون به شادی و سلامتی
من ی خواستگار دارم که داریم دوره شناخت رو میگذرونیم. ایشون قبل از شناخت و این حرفا ی دل نه صددل شده بود ینی این دوره شناخت فقط واسه منه که بتونم اونو بشناسم ویلا اون منو انتخاب کرده.
توی یکی از پستام گفتم پسر فوووووووق العاااااده احساسی ، با محبت ، و زن ذلیله(به همین غلظت باور کنید😀)
بعد از گذشت چندماه از شناختمون ، به این نتیجه رسیدم که علاوه بر احساساتی بودن شدیدش خیلیم لووسه. توی تمام حرفا و مسائلمون قلبش بر عقلش حاکمه. همه ش میخواد مسائلو با احساس و گذشت و اینجور حرفا حل کنه. حالم بهم میخوره از این رفتارش. نمیگم مرد باید خشک باشه ولی نه دیگه ایقد شل و ول.
خلاصه اینکه اصلا حوصلشو ندارم و به نتیجه رسیدم به درد هم نمیخوریم. بخاطر همین خیلی سرد شدم باهاش ولی مستقیم بهش نگفتم که همه چی تمومه.چون موقعیت اجتماعیش بالاس ، دلم نمیخواد از دسش بدم.
توی این گیری ویری یکی از خواستگارام که 4ساله بقولش خودشون به پام مونده مجدد پاپیش گذاشته.دوبار اومدخواستگاری رسمی ولی جواب رد دادم بنا به دلایلی( من فک میکردم این دیگه اسمم نمیاره بخاطر اخرین رفتار بدی که باهاش کردم که جوابم بهت منفیه) واقعا نمیدونم چیکار کنم!!!! هردو کیس هم خوبی های خودشون دارن.
کمکم کنید توروخدا
پ ن : اولی آشنایی امروزیه
چهارسالهه اشنایی سنتی