دلم گرفته چون شوهر خواهرشوهرم هرچی زنش بگه همونه یعنی نمیذاره اب تودل زنه تکون بخوره بااینکه قیافه واخلاق زنه صفره صفره وهمه از دست زبون زنش عاصی شدن.. اونوقت منه بیچاره اینهمه خوبی میکنم درحق خونواده شوهرم باز بدن و درست نمیشن دوس دارم ازاین خونه برم یه جای دور ک دیگه نبینمشون .. از اینکه شوهرم زیاد گوش نمیده ب حرفم وتا میگم از اینجا بریم عصبی میشه خیلی ناراحتم .. یعنی حق ارامش ندارم
قرار من با خدا اين شدكه.....من چشمهامو ببندم...دستمــٌ بذارم تو دست خدا وباهاش برم جلو....خٌـــدايا توي مسير دستمو ول نكني....مواظب سنگـاي جلوي پام باشي....من تا جايي چشمامو باز نگه داشتم كه ميدونستم چي خوبه و چي بد....ولي از اين به بعدش با تو.....من اسمشو ميذارم دوستي و تكيه به تو.....و تو اسمشو بذار تَوكٌـــل...ميدونم از توكل به هركس پشيمون ميشم ولي از توكل به تـــو هرگـــز....مواظبمون باش و هوامونو داشته باش❤️