2777
2789
عنوان

به همفکریتون نیاز دارم

398 بازدید | 65 پست

من چند روز تاپیک زدم که شوهرم بدون مادرش هیچ جا ما رو گردش نمیبره ، اگر هم بریم بیرون جوابوگوشی مامانشو نمیده دفعه آخرم که جواب میده میگه متوجه نشدم زنگ زدی هبچی تو خیابون بودم کار داشتم اصلا نمیگه بهش ، استدلالش هم اینه که مادوم حساسه و ناراحت میشه ، ولی برادرشوهرام راحت میرن و تازه میان برا مادرشون هم تعریف میکنن ، حالا من بعد 12 سال زندگی هنوز هیچ اختیاری از خودم و زندگیم ندارم، این به کنار ،،، امسال گفتم مشهد تنهایی بریم ، میگه مادرم رو بتونیم ببریم چقدر ثواب داره ،،،، گفتم پس با خواهرت اینا با هم بریم ،،،، حالا دیروز خواهر شوهر رو تو کوچه دیدم اومد خدافظی که ما داربم میریم مشهد ، میگه از تی وی حرم رو نشون داده یهو گفتیم بریم ،،،، به شوهرم زنگ زدم که چرا اون راحت تا اراده کنه میره مگه اون مادرشوهر نداره ، مگه من با اون چه فرقی میکنم ، ، این شد از دیروز کلی با شوهرم دعوامون شد ،، اینم بگم شوهرم یه شهر دیگه کار میکنه عصری میاد چند روز مرخصی ،،، خیلی زبون داره خیلی ، یه جور حرف میزنه که من مقصرم ،، حالا درد من مسافرت و مادرش نیس ،، دیشب میگه میام با پدر و مادرت حرف میزنم میگم من 12 سال دخترتون رو بدبخت کردم دیگه نمیتونم 

یعنی میخواد این موضوع به این سادگی رو به پدر و مادرت بگه


فکر نکنم خسته بوده و راه دور اعصابش خرد اینجوری گفته

بحَقّ الحُسَین                                                                             اللهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّكَ الفَرَج                                                                   🖤🖤🖤🖤                                                                              دعای من در روضه                                                                 اباعبدلله الحسین علیه السلام                                                                        فقط ظهور امام زمانم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من شبا خونه بابام میخوابم ، از دیروز یه بند بغض میکنم و یواشکی گریه ، بهش گفتم بعد 12 سال سختی و تنهایی این بود جوابم ، گفتم امروز میرم یه خورده وسایل برا خودم و بچه ها میارم دیگه هم برنمیگردم خونه ، حالا نمیدونم چکار کنم ، هنوز بچه هام خوابن 

با شرایط زندگیت کنار بیا

توجه   قبل از بچه‌دار شدن باید برای این پرسش پاسخ روشنی داشته باشیم که ایا انسانها از لحاظ اخلاقی در جایگاهی هستند که موجود دیگری را بدون خواست خود به تحمل رنج وادار کنند؟

خب بذار حرف بزنه و این ها را بگه 

اصلا ضعف نشون نده 

اگر الان و اینجا این قصه رو تموم نکنه تا بیست سال دیگه هم همینه 

اگر اومد گفت بریم به پدر و مادرت این ها را بگیم برو ولی همین الان با پدر و مادرت صحبت کن و بخواه خیلی محکم و جدی باهاش برخورد کننند و اصلا کوتاه نیان 

این آدم هایی که دست پیش می گیرند که پس نیفتند را اگر یکبار جلوشون بایستی برای همیشه زبونشون کوتاه میشه 

‍ «بیایید به قفسه کتابخانه دخیل ببندیم؛ دوستانی صمیمی پیدا می شوند که حاجات ما را برآورده کنند.»

شما اگه میدونی به پدرو مادرت میگه 

خودت زودتر اونا رو درجریان بزار و از اونا بخواه طرف شما رو بگیرن و بگن دختر ما دوست داره تنها بره مسافرت و این حقشه 

یا شما هم تلافی کن به مادرشوهرت بگو من دوست دارم تنهایی برم مسافرت مگه با جاریم چه فرقی دارم 

هیچ وقت هیچ انسانی را تا مقام خدایی ارتقاء ندهید . لعنتی می رود ازآن بالا عذاب نازل میکندبدتر از عذاب الهی

عزیزم منم شرایطم مثل تو هست با این تفاوت که برادر شوهر ندارم و بهانه شوهرم اینکه من تنها پسرشونم 

هر جا میرفتیم‌نه تنها مادر شوهر و پدرش بلکه همهجا خواهرشم بود تا اینکه چند وقت پیش با زبون نرم راصیش کردم برای پکنیک تنهایی خودمون بریم رفتیم من خلی راضی بودم ولی شوهرم برگشتنی میگفت پیرزن پیرمرد تنها بودن چی میشد میومدن منم گفتم دفعه بعد

بابا چیکاربه زندگی خواهرشوهردارید مگه حسودید پاشید برید زیارت چه حوصله ای دارید شماها  مخم س ...

فکر کنم مشکل این خانم سفر خواهرشوهر نیست مشکل اینه دوس داره با شوهرش تنها یی برن سفر  زود به دیگران تهمت نزن اول متن و میخوندین

بابا چیکاربه زندگی خواهرشوهردارید مگه حسودید پاشید برید زیارت چه حوصله ای دارید شماها  مخم س ...

حسود نیستم ، خواهر شوهرم هر سال میره ، قبلا چند بار مادرشو میبرد و دیگه افتاده گردن ما ، از اونم دلخورم ، یعنی نباید بگه مادر امسال بیا با ما بریم، خودش دوست داره هر سال با مادرشوهرش بره ، به خدا من به مامانم گفتم امسال با برادرم اینا نرن مسافرت ، گفتم شاید زنش بخواد یه سال تنها باشند ،، مادرشوهرم یه اخلاقی داره که هر وقت همراهمون هست اصلا نمیزاره من دو کلام با شوهرم حرف بزنم ، همش میپره وسط و بحث رو عوض میکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز