یه کانال دارم خیلی سوتی های باحالی داره اگه دوس دارین بگین براتون کپی کنم یکم بخندین وسایلی خانومانس

وسایلی=سوتیای

مرسی از استقبالتون😕😕😆

سلام  ممنون از کانال باحالتون

ما تو خونمون دوتا دستشویی داریم یکی تو گوشه پذیرایی که یه چند روزی بود شیر آبش خراب بود یکی هم پایین راه پله ها کنار در ورودی .

یه روز  که شوهرم کار بود من رفته بودم بیرون واسه خرید وقتی اومدم خونه عرق سوز شده بود زیر سینه  هام؛

کلا لباسامو کندم حتی سوتین تا مثلا بهتر بشه لخت بودم خلاصه و رفتم پایین دستشویی

همون لحظه برادر شوهرم که مجرد برامون غذا اورده بود و زنگ اف اف  رو زده بود و پسرم که پنج سالشه رفته بود رو مبل و جواب داده بود و درو باز کرده بود اونم اومده بود بالا

منم که تو راه پله ها با اون وضع گیر افتاده بودم😢😢

خلاصه یه بیست دقیقه نیم ساعتی شد نمیدونستم چیکار کنم  نرم داخل میگه زنداداسم کجاست این همه وقت خلاصه پسرمو صدا زدم که بره به عموش بگه مامانم روسری نداره یه چند لحظه اینطرف را نگاه نکنه تا من برم تو اتاق و من با خجالت سریع بدو رفتم تو اتاق

اینم بگم که من به شوهرم بعدا گفتم که فقط روسری نداشتم وگرنه......

وخدارا شکر پسرم چیزی به باباش نگفت

🤣🤣🤣🤣🤣

#سوتی_های_زنونه

سلام

خیلی ممنون از کانال خوبتون

من خودم سلطان سوتیم

دخترم ۷ ماهشه هرجا میرفتیم بهش کادو میدادن عید فطر بود ماهم رفتیم خونه ی عموی شوهرم برای عید دیدنی

همه شام و خوردیم منم دخترم بیدار شد اومدم به شوهرم دادمش که مواظبش باشه که عموی شوهرم که مرد مسنی هم هست دست کرد تو جیبش داشت دنبال چیزی میگشت منم فکر کردم میخواد عیدی بده هی میگفتم بخدا نمیشه دارید چیکار میکنید چیزی نمیخواد اونم در کمال خونسردی سیگارشو دراورد روشنش کرد

حالا من😞😞

شوهرم😤😤😤

عموی شوهرم😎😎

بقیه🙄🙄🙄

#سوتی_های_زنونه

@zaanone

سلام وخسته نباشید به شما و همه عزیزان این کانال باحال وشادی بخش

این خاطره ای میخوام بگم برا نه سال پیش یعنی شب عروسیم برمیگرده ما دیگه بعدا تمام مراسم دیگه رفتیم خونه خودمونو عملیاتو..

فردای عملیات بودو پاتختی و مراسمات زنانه و مهمونا

منم چشم وگوش، بسته واقعا زیادیش، دردسرو رسوایی خخخ

چون من خونریزی، داشتم فک کردم پریود شدم🙈😢

بعد اینم بگم لباس زیرم ازاین شورتهای فانتزی گیپور ولای و نازک مثل بندسوتین جای که ک.ون جا میگیره فک کنید من رو اون نواربهداشتی گذاشتم رفتیم تو دل مهمونا و بعدگفتن برقص

بااون شورت و نوار بهداشتی اویزون😱😱😱😱😱

خلاصه بلندشدم وسط رقص احساس کردم نوارالانه که بیفته

یهو اصلا هواسم نبود دستمو گذاشتم اونجام داد زدم وای نوارممممم هنوزم هنوزه یادم میوفته🥵😳😳🥶🥶🥶میشم

من🙊🙊🏃‍♀🏃‍♀💃💃💃

مهمونا😳😳😳😟😟😟

مادرشوهرایل وطایفش😾😾😾👺👺😡😡😡😡😡😡🙌🙌😋

🤣🤣🤣🤣🤣

#سوتی_های_زنونه

@zaanone

سلام  به مهربانو جان وهمراهان سوتی بده وباحال

خاطره من با نوه جیگر طلامه .همیشه بمن میگه مامانی چااق پیرزن به درد نخور ..

وکلی از این شیرین زبونیاش میخندم😍😍

یه شب شام رفته بودیم خونشون آخر شب که خواستیم بیاییم خونه ،پسرم ونوم تا سر کوچه باهامون اومدن نوم دست منو گرفته بود میگفت مامانی بیا اینطرف که من میگم ،منم باهاش میرفتم .

گفت حالا اینورتر ..آفرین یکم اینورتر ..آهان الان خوبه همین جا وایستا .

گفتم چرا پارسا جون ؟🤔

گفت الان ..اره دیگه ساعت ۹ماشین شهرداری میاد میبردت .😥نگاه کردم دیدم منو برده پیش زباله های سر کوچشون

🤣🤣🤣

#سوتی_های_زنونه

@zaanone

سلام خسته نباشید دوستان

میخاستم یه خاطره تعریف کنم از بچه یکی از اشنا هامون این پسر کوچولوشون عاشق چای خوردنه هی تند تند چای میخوره

یه روز بعد اینکه از دسشویی میاد بعد چند دیقه باز دسشوییش میگیره با عصبانیت میره چاقو میاره که ببرش میگه خسته شدم از بس رفتم دسشویی ببرمش راحت شم

😂😂🤦‍♀

#سوتی_های_زنونه

@zaanone