2777
2789

مادرشوهرم اساسا آدم بدی نیست ولی گاهی کاراش خیلی اذیتم میکنه،از بی توجهیاش،از اینکه انگار اصلا نیستم خیلی دلم میشکنه گاهی،مثلا یه بار شیر داغ کرد فقط منو شوهر خواهرشوهرم تو آشپزخونه بودیم،به شوهرخواهرشوهرم گفت آقا محمد شیر میخوری،اون گفت نه،مادرشوهرمم شیرو برد گذاشت تو یخچال، منم بوق😐یه بار غذا نذری آوردن نوه اش و دختراش بودن،به تک تکشون تارف زد که بخورن الا من یکی،سر سفره هرگز و هرگز به من تارف نمیکنه چیزی از غذا بکشم حتی اگه نون خالی بخورم و.... از این دست رفتاراش زیاده،نمیدونم میخواد عمدا بگه نمیبینه منو یا ناخودآگاهه

گاهی آدم بده خودمونیم فقط، حالیمون نیست... 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خیلی رفتارش بده من ناراحت شدم😐

اینا فقط چندتا مثال ساده بود، من که عادت کردم،دیگه انتظار تارف کردن میوه و چای و غذا و... هیچی ازش ندارم،ولی کاری به کارمم نداره شکرخدا

گاهی آدم بده خودمونیم فقط، حالیمون نیست... 
مادرشوهرم اساسا آدم بدی نیست ولی گاهی کاراش خیلی اذیتم میکنه،از بی توجهیاش،از اینکه انگار اصلا نیستم ...

یه سال عید خواهر شوهرام و مادر شوهرم با نوه هاشون اومدن خونه مون منم دیسکم پاره شده بود نمیتونستم کار کنم. به مکافات غذا درست کردم و میوه و آحیل بردم شوهرم با دامادشون تعمیرگاه بود ماشین خراب شده بود خلاصه منم مشغول کار یهو اومدم پذیرایی دیدم خاهر شوهرام همه دراز کشیدن و تخمه میشکن و آشغالشو میندازن روی فرش😡 انگار طویله بود خونه ام . دختر خاهر شوهرم ۶ سالش بود برنج اضافی ناهار و میریخت رو کف آشمزخونه با پا میرفت روش له میکرد...

👑
یه سال عید خواهر شوهرام و مادر شوهرم با نوه هاشون اومدن خونه مون منم دیسکم پاره شده بود نمیتونستم کا ...

چندروز پیشا که شبا هوا خنک بود بدجوری هوس آش کردم،یه شب از سرکار بدو بدو رسیدم و آش درست کردم گفتم باهاشون بریم پارکی جایی بخوریم می‌چسبه،بخدا دیگه کمرم راست نمیشد چون محل کارمم مدام سرپام، خلاصه با بدبختی آشو درست کردم و با هزارتا ذوق بردم،تا قاشق اولو خورد مادرشوهرم گفت نمک نداره،خواهرشوهرم گفت نخوداش نپخته،بخدا وا رفته بود،یه دیقه بعدش مادرشوهرم گفت چقدر حبوباتش زیاده 😐😐یعنی خستگی موند به تنم،یه تشکر نکردن، حالا کمپوت درست کردم گفت چه جوری شده و اینا اول گفتم براش ببرم بعد گفتم اون خوبی رو قدر نمیدونه میبرم باز هزارتا ایراد میگیره، نبردم براش

گاهی آدم بده خودمونیم فقط، حالیمون نیست... 
بخدا رفتار مادرم و خاله هامو میبینم که عین پروانه دور زندایی هام میجرخن میخوام گریه کنم اخه جرا باید ...

زن دایی من بهترین مادرشوهریه که دیدم، یعنی جوری عروساشو دوست داره که حد نداره، فقط احترام و محبت و عشق، گاهی میگم کاش خواستگاری پسرداییمو قبول میکردم بااینکه عاشق شوهرمم فقط بخاطر اینکه شخصیتم خورد میشه

گاهی آدم بده خودمونیم فقط، حالیمون نیست... 
چندروز پیشا که شبا هوا خنک بود بدجوری هوس آش کردم،یه شب از سرکار بدو بدو رسیدم و آش درست کردم گفتم ب ...

مثل خاهر شوهر من . گل کلم برای خورش سرخ کردم . گزاشتم فریزر . یه شب اونجا بودیم گفت گل کلم تموم کردم منم براش ۳ بسته بزرگ بردم. بدون اینکه تشکر کنه گفت وای چرا اینقدر سرخشون کردی سوخته 😡😡 اصلا هم نسوخته بود  نمیدونم چرا این رفتارو کرد. منم به خودم قول دادم هیچچچ وقت هیچ چی بهشون ندم وقتی قدر نمیونه چه فایده داره؟

👑
مثل خاهر شوهر من . گل کلم برای خورش سرخ کردم . گزاشتم فریزر . یه شب اونجا بودیم گفت گل کلم تموم کردم ...

دقیقا، چقدر شبیه همیم،مثلا یه بار تخم کتان گرفته بود،خیلییی زیاد بود، دلم واسش سوخت گفتم بده ببرم برات پاک کنم، بعدش مامانم گفت بیار تفتش بدم و آسیابش کنم،تا 12 شب مشغول بودیم با مامان بیچارم،تموم که شد فرستادم شوهرم برد براش، فرداش منو دید گفت راستی چرا سوزونده بودین تخم کتانارو😐😐قشنگ خفه شدم

،داره کم کم یادم میاد😁😁من چرا هیچوقت آدم نمیشم؟ بازم کمک بخواد میرم

گاهی آدم بده خودمونیم فقط، حالیمون نیست... 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز