شده شبایی از شدت استرس خوابتون نبره؟
شده تب و لرز کنید ،خیس عرق باشید ولی برید زیر پتو بلرزید؟
شده از شدت خستگی ذهنی تا خود صبح بیدار باشید اما تمام وجودتون فقط یه لحظه رو بخواد که به اون موضوع فکر نکنید تا بتونید بخوابید
شده چشماتون برای یه پلک زدن بسوزه؟
شده یه وقتایی با تمام وجودتون از خدا بخوایید همه اتفاقایی که افتاده خواب باشه؟
خداکنه هیچوقت برای کسی پیش نیاد
زیاد بوده
زیااااااد 😔
و
خیلی شبا
سه تا شب این مدلی داشتم
شب های تحویل پروژه🤦♀️🤦♀️
هزاران باااار پیش اومده اینقدر که شمارش از دستم در رفته
اره هروقت باشوهرم دعوام بشه
اووووووووه تا دلت بخواد
اره شبی که عموم فوت کرد اصن یه حال بدی بودم انقد نعره زده بودم گلوم می‌سوخت یه قدم با روانی شدن فاصله داشتم
دیشب با شوهرم دعوا کردیم و سرکار خابید و خونه نیومد
خیلی زیاد بوده
شب و روزای بدی داشتم که گذشتن. من موندم که آدم قوی تری شدم. دلم نمیخواد به جزئیاتش فکر کنم
شبی ک خودم تو خودم مردم
روحم مرد
قلبم !
شبای بعدازتو😐
اره شده و همچنان هم هست متاسفانه😔😔😔😔
