2777
2789

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حال دلم خوب نیست. به قول معروف کیف دلم ناکوکه. نمی دونم یعنی اینقدر سخته که کاری رو که انتظار دارم انجام بشه. یعنی خاک بر سرم با این شوهر کردنم. ته ته رمانتیک بازی و احساس خرج کردنه. دیگه ازش انتظاری ندارم. دیشب حتی یادش نبود بهم تبریک بگه. منو باش چقدر ویژه، شام پختم. خورشت قیمه اعلا و برنج مزعفر  و بامیه و سالادشیرازی و دوغ.البته به پیشنهاد خودم قرار بود امشب رو بریم رستوران. 

سایه ات از سر ما کم نشود حضرت یار❤❤❤

ولی چون مامان اینا سفر بودن علی(داداشم)   اومد پیش ما و این شد که خودم گفتم یه شب دیگه بریم. فقط توجه نمودید به پیشنهاد خودم. یعنی چون میدونستم مثل همیشه نهایت ابتکارش اینه که یه کیک بگیره ببرتمون خونه مامانش و بقیه کیک بخورن گفتم پیشگیری کنم حداقل. چرا واقعا. تولد منه واسه خودم یه کاری کن. اونم همراه خانواده خودم.  حالا بگذریم گفتم خودم برنامه امشب رو کنسل کردم.ولی با این حال رسمش این نبود که ساعت ده شب دست خالی بیاد خونه و بعد از شام بدو بدو بره سراغ تعمیر دستگیره شکسته دست به آب!  

سایه ات از سر ما کم نشود حضرت یار❤❤❤

  دیگه ساعت یازده بود که گفتم بهش دستت درد نکنه امروز و یادت نرفته بود. اولش از در مسخره بازی و ببخشید و تولدت مبارک عزیزم وارد شد ولی سرسنگینی منو که دید،دیگه اونم کامل قاطی کرد.مردک بی احساس برگشته به من میگه همه زندگیم وقتی واسه توءه دیگه چی می گی؟ من شب و روز واسه خاطر کیه که سگ دو می زنم هان؟اینم از شوهر عتیقه ما. همیشه همینه دست پیش میگیره که پس نیفته. منم که دیدم این جوریه دیگه آشپزخونه رو مرتب کردم و یه دو تا لیوان آب خوردم و گوشی به دست افتادم روی تخت. به جهنم که دلش چایی میخواد خودش بره درست کنه. فقط عذاب وجدانم بابت داداشم بود که بعد از چند روز مسافرت باید گوشت تلخی منو امشب تحمل کنه.

سایه ات از سر ما کم نشود حضرت یار❤❤❤
ولی چون مامان اینا سفر بودن علی(داداشم)   اومد پیش ما و این شد که خودم گفتم یه شب دیگه بریم. فق ...


شوهر منم باور کن هیچوقت یادش نیست..اصلا تو فاز رمانتیک بازی نیست...توی این سه سال ک ازدواج کردم حتی یه بار این کارا رو نکرده واسم...حتی کیک هم نخریده 

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّ غیب 🌹🌹🌹   باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور🌹🌹🌹🌹🌹

همین که سایه حضرت یار رو سرته خودش بهترین کادوئه!!!  

شوخی کردم حق داری شوهرمنم اینطوریه عروسی دعوتیم هی گفت من پیرهن آستین کوتاه ندارم و ....

دلم براش سوخت رفتم خریدم میدونه من یه مانتو روشن دارم که روسری ستش رو ندارم اصلا نمیگه بیا بریم برات روسری بگیریم منم تصمیم گرفتم خودم بگیرم

ولی چون مامان اینا سفر بودن علی(داداشم)   اومد پیش ما و این شد که خودم گفتم یه شب دیگه بریم. فق ...

مردا محبتاشونو یه جنس دیگه میکنن. همسر من اصلا کیک هم نمیگیره کادو هم همینطور باهاش حرف بزنید و بگید دوست دارید چطور برگزار کنه.اون نهایت خوشحالیش اینه که یه کیک تو جمع خانوادش بده شاید فکر میکنه اونا بدونن تو چقدر براش مهمی خوشحالترمیشی.

البته ممکنه باز یادش بره ولی بازم یاداوری کنید بیشتر مشکلات بخاطر حرف نزدنه 

تولدتون مبارک

 میلاد امام رضا جانه. این تلوزیونم اینقدر مولودی های غمگینانه پخش کرد و صلوات خاصه رو با سوز و آه فرستاد که یه بغض بی صاحابی گیر کرده تو گلوی من و دیگه کم مونده بشینم و هوار هوار کنم. مامان و بابا و آبجی هم که دیگه نوبرن. خودم بهشون گفتم. ولی این وسط طفلی مادرشوهر جان خودش زنگ زد و بهم و تبریک بگه این کارش یه دنیا برام ارزش داشت. این بنده خدا هرسال به جای پسرش خودش برام هدیه میخره. که کم کاری اونو لاپوشونی کنه. قربونش برم من.  خدایی خیلی ماهه. اینم از این.  الهی بگردم دیشب بعد از میرغضب شدن من از همه با مزه تر داداشم بود هی معذرت خواهی می کرد بابت فراموش کاریش. از اون طرف هم  سعی می کرد جمله "تولدت مبارک مامانی" رو به دخترم یاد بده و اونم نا مفهوم تکرارش می کرد و منو می بوسید

سایه ات از سر ما کم نشود حضرت یار❤❤❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز