۳۰هفته باردارم دوماه دیگه بچم ب دنیا میاد کلی امید و آرزو داشتم مامانم همیشه میگف بچه بیاری خودم کامل کنارتم از عید فهمیدیم سرطان سینه داره الانم مشغول شیمی درمانی چه رویاهایی واسه بچه دار شدنم داشتم الان حتی موقع زایمان همراه هم ندارم همراهم باشه چون اون هفته مامانم شیمی درمانی داره دوسه ماهه کارم شده گریه هم ب خاطر مامانم هم اینکه رویاهام همه از بین رفت هم اینکه موقع زایمانم خیلی بی کسم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزیزم چه اشکال داره خجالت رو بذار کنار بهشون بگو مطمئنا تنهات نمیذارن
شرایطم جوریه مطمئنا خودمم نگم شوهرم خودش میگه بهشون،البته اونام از مشکلات خانواده من خبر دارن نگمم میان،فقط باید تا اون موقع با این مسئله کنار بیام ک کسی از خانواده خودم کنارم نبود بتونم اشکامو کنترل کنم،کلا همیشه زود اشکم در میاد