هشت ماه هست که عروسی کردیم ......مشکلات زیادی داشتیمو داریم ولی داریم زندگی میکنیم..... حدود دوماه پیش پدرشوهرم امد خونمون دعوا بعدش قطع رابطه کردم شوهرم با خانوادش در ارتباط بود ....... بعد چند وقت بابا بزرگ شوهرم مارو دعوتی داشت دعوت کرد ....مامانیم تمام گریه های منو میذاره تو غیبت کردن پشت سر خانواده شوهرم و پیش اون خانمی که کنارش بود و غیبت میکنه خانمه میره با مادرشوهرم میگه...... تا امروز که نخود ابگوشتی داده بود مادرشوهرم صدا زد برم بگیرمو پاک کنم تو بین تمام حرفاش منو شستو رو رخت پهن کرد (ار غیبت کردن مامانبزرگم تا نرفتن من خونشون و اینکه چرا پوریا زیاد نمیاد خونمون )خوب مگه من چیزی در موردت گفتم بعدشم مامانبزرگم پیره و منو با خون دل بزرگ کرد (چون مامان بابام جدا شده بودن از بچگی پیشش بودم) و اینکه منم خدایی هروقت دارم میرم خونه خانوادم به شوهرمم کلید میکنم که برو خونه خانوادت ولی نمیره زیاد و من ادم بده میشم اخرش .....در اخرم میگه همیشه خونه خانوادتی در صورتی که من سه روز در میون یک ساعت میرمو میام و فقطم اونجا میرم و از در خونه بیرون نمیرم چون پسرش بددل تشریف دارن .........بهم میگه ما به پوریا گفتیم همراه ما بیاد مشهد تو همراه خانوادت میری پسرم حق نداره بیاد همراه ما مشهد؟؟! منم گفتم که خوب بیاد من که حرفی ندارم .......در صورتی که شوهرم به من اول گفت بریم مشهد همراه مامانم اینا گفتم باشه ولی اگه به من دارن حرفی میزنن لطفا پشتم باش اون شب گفت باشه رفت اداره زنگ زد دعوا تو اینجوری تو اونجوری .....منم بعد تماسش خیلی گریه کردم بعد تو دلم گفتم شاید داغ بوده اینجوری گفته نمیریم (اخه شوهرمم خیلی دلش میخواست بریم )....تمام کارامو کردم که مثلا اگ یه درصد گفت بریم کاری نداشته باشم...... ولی نگو که وقتی زنگ زد واسه خانوادش که ماهم میایم بهش گفتن زنت مسافرت مارو خراب میکنه خودت میای بیا ....... اینم ناراحت شده رو من خالی کرده ....... کارمم که تموم شد خداحافظی کردمو امدم .......بعدم به شوهرم خیلی اصرار کردم که تو برو اینا ،،،،،ولی حرفاش خیلی دلمو شکسته بودن ،،،،،،بعدم رفتم تو اتاق گریه کردم ،،،،،،،من نمیگم کاری نکردم اما هروقت میخوام دلمو صاف کنم بازم بهم حرف میزنن ):: تازه جاریمم جواب سلاممو نداد منم تا سه بار سلام کردم تا علیک گرفت اینم اضافه کنم که جاریم ایناهم همراهشون میخواستن برن مشهد یعنی باهم میخواستن برن ،،،،،،،،تازه امشبم بعد یه هفته مامانبزرگم داره از مشهد برمیگرده الانم شوهرم کلید کرده که بریم گرگان خونه خالم /:::: بازم چیزی نگفتم با اینکه وقتی مامانبزرگم فهمید فردا نمیرم پیشش خیلی ناراحت شد
دلم خیلی گرفته فکر میکنم من مقصر همه اینام ،،،احساس بدی نسبت به خودم دارم --- چون یکمم زود عصبانی میشم و تصمیم میگیرم،؛( مامانم میگه سیدا خون گرمن یا شاید من مریضی چیزیم؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
والا، کدوم زنه که از این ناراحتیا نداشته باشه؟ از خوشی هاتم بهش بگو که بنده خدا فکر نکنه روز و شب داری شکنجه میشی.
موفق باشی و به امید خدا مشکلت حل بشه. 🍀
راه و رسم مردن را در مجال زندگانی دنیا نیاموخته ایم. چه گرانبهاست در نظر پروردگار، مرگ پاکان؛ همچنان که چیزهای کمیاب گرانبها هستند. به شما راست میگویم، به راستی من در این جهان به امتیازی آمده ام که تا کنون به هیچ بشری داده نشده حتی به... ،زیرا خدای ما انسان را نیافرید که در جهان او را باقی بگذارد بلکه او را آفریده است تا در بهشت بگذاردش. 🍀 jesus christ. به نام قدرت مطلق، نيروى برتر، نيرويى كه قدرتت از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب گسترده شده. Angel
من خونواده ی شوهرم مخصوصا مادرشوهرم داریم حرف میزنیم یه دفعه گر میگیره خود به خود یه حرفی رو میکشونه وسط با منظور به من هر چی که دلش میخواد میگه آخر سر میگه ننه حرفای منو به دل نگیر تو زندگیم خیلی سختی کشیدم 😏😏😏😏
برای سلامتی همسرم و بچه هام و خونه دارشدنمون با دلهای پاکتون لطفا یه صلوات😘😘😘😘
من شنیدم سیدها سه شنبه ها قاطی میشن!!!شنیدم ها نزنیدم
نه ولی خوب مثله حالتای پریودیه ولی واسه هر کسی روزش فرق داره لطفا بی فرهنگی طرفتونو با سیدیش قاطی نکنین من ناراحت نمیشم ولی سیدا (به غیر از پبرزناش😂) فقط زود ناراحت میشن و وقتی اعصبانی میشن صداشون میره بالا البته من خودم این مدلیما ولی اینم بگم در مواقعی که میبینم نمیتونم خودمو دیگه کنترل کنم میر تو تنهاییام تا یه ربع 😊
چندسال ناباروری داشتیم، تجربه رفتن به طب سنتی، iui ،ivfو همچنین تجربه بارداری سخت .لکه بینی،هماتوم ،جفت سرراهی سوراخ شدن کیسه اب و استراحت مطلق و..،در اخر تجربه بزرگ کردن دوتا فسقلی نارس یک کیلو نیمی تقریبا دارم🤕😍.دوستان هرکی سوال داره در این موردها حتما و با کمال میل پاسخ میدم،فقط صلوات برای سلامتی فسقلی هام یادتون نره ،مرسی❤️💋