2777
2789

من الان هشت ماهه که عروسی کردم و به مدت سه ماه نامزد بودم خوب مشکلاتی بود همیشه فرق داشتن عقاید خانواده ها و...من پیش پدر بزرگو مادربزرگ مادریم بزرگ شدم پدرم اعتیاد داشت و به همین دلیل جدا شدن پدرو مادرم مادرم ازد مجدد داشت و بعد مشکلاتی پیش امد و باز جدا شد و الان حدود سه ماهه که ازد مجدد داشته من تک فرزند بودم ۲۰سالمه شوهرمم ۲۸سالشه دوتا بچه‌ان یه بار جدا شده در دوران نامزدی و اینکه خیلی زیااد عاشق زنش بود تا حدی که مراسم عقدشونو برده مشهد برگزار کرده بوده بگذریم  .......خوب میرم سر اصل مطلب یه ما همه مناسبتا همراه خانواده شوهرمیم یعنی تو این یه سال از عید گرفته تا شب یلدا و فلان با هر ترفندی باید بریم اونجا بعد واسه عید فطر مادر بزرگم به شوهرم گفت که مامیخوایم همه بریم جوارم شما هم میاین شوهرمم گفت اره حاج خانم حتما بعد یک هفته که خونه داداشش بودیم مادرش اینا هم امدن مادرش رو به شوهرم گفت یک کیلو گوشت خریدم میخوام واسه عید فطر درست کنم بیاین شوهرمم سریع گفت اره ما که برنامه‌ای نداشتیم منم گفتم که پوریا مگه ما قرار نبود بریم جوارم به مامانیم قول دادیا بهم میگه اون موقع برنامه نداشتیم الان برنامه داریم نمیری گفتم یعنی چی خودت گفتی بهم میگه حالا ایجا ساکت شو حرف نزن منم دیگه چیزی نگفتمو بعد ده مین گفتم سرم درد میکنه رفتم بالا خونه خودمون بالا یه نیم ساعتی بودم تا مامانم ز زد گفت ما و اجی و مامان شون داریم میریم ابمیوه میای منم که تنها خونه بودم گفتم اره همون لحظه شوهرم صدای ز موبایلمو میگیره و میاد بالا دادو بیداد که نه نمیری منم داشتم قطع میکردم مادرم شنید صداهای شوهرمو بعدشم بین منو شوهر جروبحث شد بعد حدود نمی مین دعوا پدر شوهرم از پایین امد بالا شروع کرد به حرف های رکیک زدن که تو از وقتی امدی تو زندگی ما ریدی به زندگی ما تو بیتربیتی تو مگه کس‌وکار نداری بیان جمعت کننن بیشخصیت بی تربیت و فلانی و بمانی البته منم در جواب انقدو بهش گفتم گفتم من که بی شخصیت بیتربیتم پس شما باشخصیت با من حرف نزنین واسه خودتون میگم بعدشم پدرمو و مادرمو کوبید توسرم اخرشم که داشت میرفت گفت ایندفعه صدات در بیان انقد میزنمت تا گوه خودتو بخوری گردن من پیش تار مو نازک تره من دیگه هیچی نگفتم اینا رفتن منم رفتم تو اتان تنهایی خوابیدم شوهرمم که متوجه شده بود که چه حرفایی پدرش زده امد معذرت خواهی منم در جوابش هیچیزی نگفتم فرداشم رفتم خونه مامانیم و بهشون گفتم مامانیم ز زد بهشون گفت نه این حرفا چیه دخترتون دروغ میگه با خنده اخرشم نیومدن مامانیم گفت طلاق منم همه‌ی وسایلمو رفتم خونه جمع کردم و امدم ولی لحضه اخر دلم واسه شوهرم سوختو گفتم این حرفاو پدرش گفت خودش نگفت که خلاصه برگشتم خونم به شرط اینکه دیگه خونه پدر مادرش نرم و اینام نیان شوهرمم تا یک هفته ج ز شونو نده و نره اونجا بعد یه هفته هر کاری که خودش میخواد  

خیلی بد نوشتی نفهمیدم 

چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟                                 هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂                                  چیزی که وحشتناک بود حس می کردم                                                 نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده  💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست داره‌یه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بچه ها ج ز ینی جواب زنگ . گفتم بدونین اطلاعاتتون بره بالا😂

با تچکر از شما دوست عزیر بابت زیرنویس😁😁

استارتر عزیزی ک از ما نظر میخوای حداقل ی لایکی چیزی نشون بده نظرمون رو خوندی😐😐😐😐😐

واسه پدرشوهرت قلاده بخر 

یه لحظه صبر کن رفیق لا به لای شلوغی و کلافگی و سخت گرفتن هایزندگی خواستم یه چیزی بهت بگمیه نگاه به پشت سرت بندازمثل همه ی روزایی که گذشتاین روزا هم میگذره‌خواستم بگم حواست هست دیگه؟!ما یک بار زندگی میکنیمحالا ادامه بده :)

مشکلات زندگیتون وقتی حل میشه که نه بابای اون دخالت کنه نه مامانی شما. وقتی زوجین مستقل نشدن و هنوز بشدت با خانواده هاشون قاطی پاتی ان هرکس به خودش اجازه میده یه دخالتی بکنه و همین میشه. تا اول زندگیتونه برین دونفری مشاوره چون تو همین چند خطی که از زندگیت نوشتی تمام رفتارای هردوتون اشتباه بوده هرچی گشتم یه دونه برخورد درست هم پیدا نکردم متاسفانه! بعد فکر کن این اشتباهاتو چند سال بارها و بارها تکرار کنین دیگه هیچی از رابطه تون نمیمونه به حد نفرت و بیزاری از هم میرسین ..

اگر زندگی خانوادگی پرتنشی داریم و تحصیلات و تخصص در زمینه خانواده نداریم نسخه ناموفق زندگی خودمون را برای بقیه نپیچیم ! مثال: همه مردها فلانند، همه زنها فلانند، به شوهر رو نده، جواب بدیشونو با بدی بده، ازدواج نکن، ازدواج بکن، بچه بیار زندگیت شیرین شه... حسن ختامشم اینه که روانشناس و مشاور هیچی حالیشون نیس من خودم یه پا مشاورم!  شما اگه بیل زن بودی که در خونه خودتو سرسبز کرده بودی عزیزدل   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز