سلام به همگي من دوتا بچه دارم يكي پسر يكي دختر پسرم موها بور پوست سفيد خلاصه خوشگله دخترمم خوبه ولي قيافه پسرم يه ذره بيشتر جلو چشش تره خلاصه اينكه مادرشوهر و خواهر شوهرا و پدر شوهر كلا به پسرم خيلي اهميت ميدن به دخترم زياد نه ميگن زياد قشنگ نيست😑كاري كردن پسرمو كه منو باباشو به اسم صدا ميزنه به اونا مامان بابا ميگه سه روز سه روز ميبرنش خونه خودشون كاري كردن اين بچه به منو باباش وابستگي نداره همش به پسرم اسمم منو ميگه نميگه برو پيش مامانت همش براش جا انداخته منو باباش ب اسم صدا كنه خلاصه ديگه خستهشدم احساس ميكنم يه شكافي داره وسط بچهام بوجود مياد بياين بگين چه گلي بسرم بريزم
وای خدا چقدر رنج اور به شوهرت بگو باپدرومادرش صحبت کنه بچتو جدا کن ازشون تا بچست
دختر قشنگم پسر پهلونم مامان عاشقانه دوستون داره ای کاش همیشه بچه بودید آخه هرچی بزرگتر بشین فاصله ما از هم بیشتر میشه من خستگی الان به جون میخرم فقط این روزا زود تموم نشن همیشه برقرار باشین منتظر یه نی نی باشین به زودی 😍💋
خدایاسرده این پایین ازاون بالا اگه میشه نگام کن یه کاری کن اگه میشه فقط گاهی خودت قلبمو ها کن خدایاسرده این دستام ازاون بالاخودت ببین میلرزه مگه حتی همه دنیا به این دوری به این سردی می ارزه😔
اجازه نده بچه را ببرن. با قاطعيت بگو لطفا جلوي بچه ما را به اسم كوچك صدا نزنيد و ديگه نم پسرما با خودتون نبريد. ولي به جاش خودت ببرش پارك و شهربازي و اينا كه بچت بهونشًنا نكنه
ول كنم نيستن الان امشب خونشوندعوت بوديم خير سرم رفتم بچم بعد سه روز بيارم شوهر ساعت پنج رفت سركار من با اون نرفتم كه برسونم گفتم گرمه موندم خودم هفت با آژانس رفتمقيافه هاشون رفته بود تو هم كه چرا پنج نيومدي گفتم سر ظهره گفتم خوابيد لابد😑