۶ ماهه خونوادمو ندیدم شوهرم میگه ۲ ماهم صبر کن باهم بریم، اما من میخوام زودتر برم ،با خونوادم راحت باشم، خودش پیش خونوادشه من و اصلا درک نمیکنه، خودخواهه...همشم یا با دوستش یا خونه مادرش، منم خونه تنهام، دیگه به ته خط رسیدم...میگه من راضی نیستم بری، اگه بری واسه همیشه برو
چرا راضی نمیشه‌تنها بری؟
کجایین شما مگه؟
خارج از کشور هستین؟
6 ماه صبر کردی. 2 ماه دیگه هم تحمل کن. یا به خانوادت بگو بیان پیشت اگه امکانش هست
وای منو نهایت بتونه 1ماه نگه داره اونم بعدش میرم یه هفته میمونم تلافی بشه
از بس خودخواهه، و اینکه میگه عید قربان باید اینجا باشی، عید قربان هم حالا خیلی هست، تا اون موقعه طاقت ندارم، میگم تو اینجا باش، عب نداره، منم اونجا، یا این عید خونه ما باش میگم، یعنی ایران، اما قبول نمیکنه
گلم اینهمه صبر کردی دوماهم روش. از همسرت بخواه بیشتر درکت کنه بگو من اینجا غریب و تنهام لطفا بیشتر برام وقت بذار. از در دوستی باهاش وارد شو شاید کوتاه اومد و زودتر باهم رفتید.
اخه عروسی دوست نزدیکه هست هم، هم اینکه کمتر از ۲ماه دیگه محرمه، جور درنمیاد اصلا، فایده نداره با ملایمت هم گفتم، الان گفتم پس برم عید میام بعد باهم میریم، گفت اونوخ خرج زیاد میشه، هیچ جور را نمیاد، اه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
