من باز هم رنجیدم از مادرم...اصلا نمیدونم چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 365 بازدید | 18 پست

سال گذشته سر مراسمی تو خانواده شوهرم که خانواده من هم دعوت بودند...سر یک پرس غذا برادرم داد و بیداد کرد و ابروم رو برذ...بعد هم گفت حالا مگه خانواده شوهر تو کی هستن که ابروت رفته

گر نگهدار من آنست که خود میدانم، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

1398/04/09

00:45

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مهدیه145

مدیر استارتر

عضویت: 1393/07/26

تعداد پست: 2807

یه هفته تو اوج بی پولی شوهرم موند خونه دیگع خسته شدم پسرم رو سپردم مهد کودک

گر نگهدار من آنست که خود میدانم، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

1398/04/09

01:02

0 نفر لایک کرده اند ...

مهدیه145

مدیر استارتر

عضویت: 1393/07/26

تعداد پست: 2807

الان هر چی فکر میکنم میبینم تنها راه قطع رابطست. ولی اخه مگه میشه...ادم با مادرش قطع رابطه کنه

گر نگهدار من آنست که خود میدانم، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

1398/04/09

01:09

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان دوقلوها

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

کوکوملون

عضویت: 1398/04/07

تعداد پست: 5060

به نظرم داری به مامانت سخت میگیری بالاخره مامانت تنهاست وهمینکه برادرتو زنش کنارش هستن وتو غصه تنهاییشو نمیخوری خیلیه واینکه مادرت زندست و وجود مادر یه نعمت بزرگه اگه خدایی نکرده نباشه به نظرمن که زندگی بی معناست وتلخ

هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه.....ای ترس تنهایی من ،اینجا چراغی روشنه🥂

1398/04/09

10:03

0 نفر لایک کرده اند ...