کسی هست تجربه زایمان با اپیدورال داشته باشه؟

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

عضویت: 1396/02/02

تعداد پست: 20979

من ٧/٥ زدم چون تا اون موقع رو تحمل كردم . بعدش يه دوره كمر درد داري .

تو نيم ديگر من نيستي تمام مني ....👨‍👩‍👧♥️

1398/04/05

17:39

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

lili95

عضویت: 1397/05/06

تعداد پست: 832

من من🤚🏻

نه دردش کاملا قابل تحمله

اصلا در حد جیغ و داد و این حرفا نیس

1398/04/05

17:40

2 نفر لایک کرده اند ...

مامان دلارام

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

مامانی_کوثر

عضویت: 1396/05/24

تعداد پست: 6124

بستگی داره بعضی ها اصلا نمی فهمن و 4 سانت باز میشه ولی بعضی ها مثل من یک سانت یک سانتش رو درد شدید میکشن

من اپیدورال می خواستم اما دکتر بیهوشی رفت به جاش گاز آنتونوکس استفاده کردند خیلی خوب بود بعد از 4 سانت آوردند

بعد از تنفس این گاز هوش بودم اما منگ بودم حتی حال نداشتم داد بزنم دیگه دردهام رو هم نصفه نیمه فهمیدم

انگار تو عالم هپروت بودم

درد ما جز به ظهور او مداوا نشود...

1398/04/05

17:41

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/13

تعداد پست: 6291

من ٧/٥ زدم چون تا اون موقع رو تحمل كردم . بعدش يه دوره كمر درد داري .

یعنی بعد 7 سانت تزریق و انجام دادی؟ دردش قابل تحمل بود؟ تجربه تزریق به کمر رو دارم میدونم یه مدت کمر درد داره درسته ولی در مقابل درد زایمان چیزی نیست

در دلم آشوبی ست که خدا داند و من😔😔

1398/04/05

17:42

2 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/13

تعداد پست: 6291

من من🤚🏻 نه دردش کاملا قابل تحمله اصلا در حد جیغ و داد و این حرفا نیس

مرسی عزیزم

در دلم آشوبی ست که خدا داند و من😔😔

1398/04/05

17:42

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/13

تعداد پست: 6291

بستگی داره بعضی ها اصلا نمی فهمن و 4 سانت باز میشه ولی بعضی ها مثل من یک سانت یک سانتش رو درد شدید م ...

من خودم دلم میخواست سزارین بشم اما دکتر میگه با اپیدورال زایمان کن تج به یه سقط تو 20 هفته رو دارم 18 ساعت درد کشیدم برای همین ترس از زایمان طبیعی دارم

در دلم آشوبی ست که خدا داند و من😔😔

1398/04/05

17:44

عضویت: 1396/02/02

تعداد پست: 20979

یعنی بعد 7 سانت تزریق و انجام دادی؟ دردش قابل تحمل بود؟ تجربه تزریق به کمر رو دارم میدونم یه مدت کمر ...

درد چي ؟! تزريق؟! اصلا حس نكردم فقط يه حس رفتن هوا به درون بدنم داشتم نه درد .

تو نيم ديگر من نيستي تمام مني ....👨‍👩‍👧♥️

1398/04/05

17:44

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/13

تعداد پست: 6291

درد چي ؟! تزريق؟! اصلا حس نكردم فقط يه حس رفتن هوا به درون بدنم داشتم نه درد .

نه منظورم درد زایمانی که قبل تزریق داشتیه

در دلم آشوبی ست که خدا داند و من😔😔

1398/04/05

17:45

عضویت: 1396/02/02

تعداد پست: 20979

نه منظورم درد زایمانی که قبل تزریق داشتیه

دردم يادم نيست اصلا چرا دروغ بگم .بچم رو بغل كردم كل حافظم از درد يادم رفت همون لحظه . فقط يادمه كه تا ٧/٥ بردم بعد درخواست دارو دادم .

تو نيم ديگر من نيستي تمام مني ....👨‍👩‍👧♥️

1398/04/05

17:46

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/13

تعداد پست: 6291

دردم يادم نيست اصلا چرا دروغ بگم .بچم رو بغل كردم كل حافظم از درد يادم رفت همون لحظه . فقط يادمه كه ...

آهان مرسی عزیزم خدا برات حفظش کنه راست میگی وقتی بچه تو بغل میکنی یه دنیایی دیگه است

در دلم آشوبی ست که خدا داند و من😔😔

1398/04/05

17:47

عضویت: 1396/02/02

تعداد پست: 20979

آهان مرسی عزیزم خدا برات حفظش کنه راست میگی وقتی بچه تو بغل میکنی یه دنیایی دیگه است

فداتشم عزيز دلم

خدا كوجولوي شما رو هم سلامت بده بغلت♥️

تو نيم ديگر من نيستي تمام مني ....👨‍👩‍👧♥️

1398/04/05

17:48

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/13

تعداد پست: 6291

فداتشم عزيز دلم خدا كوجولوي شما رو هم سلامت بده بغلت♥️

مرسی عزیز دلم😘😘😘😘

در دلم آشوبی ست که خدا داند و من😔😔

1398/04/05

17:48

miismim

عضویت: 1397/03/28

تعداد پست: 4689

دردم يادم نيست اصلا چرا دروغ بگم .بچم رو بغل كردم كل حافظم از درد يادم رفت همون لحظه . فقط يادمه كه ...

سلام .شما موقعی که درخواست دادی رضایت کتبی شوهرتو گرفتن؟چون من همسرم شرایط کاریش جوریه ممکنه اون موقع تو بیمارستان نباشه

من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر خجالتی و کم عاطفه است که به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی زندگی تک تکتون پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه. خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .

1398/04/19

21:57