بغضم يهويي تركيد..😭

آه از غریبی

دقیقا میفهمم چی میگی منم کشیدم از غریبی و دست تنهایی 

عزيزم 

خدا بزرگه توكل بخدا كم كم بزرگ ميشن ميشن همدمت كيفزميكني ميبينيشون شوهرتم خوب ميشه نهايت يه ماه ديگه

منم غريبمو تنها هرروز عصر دست دخترمو ميگيرم ميزنم بيرون و گرنه افسرده و داغون ميشم

الهی فدات شم خیلی سخته خانواده خوب ادم دور باشن

به این فکر کن که تو این سایت بزرگ خیلی ها درد نبود یکی از فرشته هات رو دارن و یه همسر خوب.

امشب بخوابی فردا یادت میره.

خوشبخت باشی

وای من پریروز یه سلیته بازی دراوردم سر یه مسئله کوچیک که نگو بعدشم نشستم رو مبل جلو شوهرم یه جوری گریه میکردم نفسم بالا نمیومد هق هق میکردم بند هم نمیومد اونم شوک شده بود زل زده بود به من بعدشم دوستم زنگ زد دوباره هق هق ..اب دماغم اومده بود پایین شوهرم اومد دستمال اورد گفتم نمیخوام اشکامو پاک کنی دیوونه 😳😳 گفت بیا دماغتو پاک کن اصلا نمیدونستم چمه چرا بهش گفتم دیوونه 🧐🧐بعدش شب شد نشستم همه خاطرات بد زندگیمو با غیظ تمام بزرگش کردمو به شوهرم تعریف کردمو همه رو فحش دادم فرداشم یعنی دیروز یاد گریه دیروزم افتادم دوباره زار زدم بعدش یهو دیدم بببببلللللله پریود شدم الان اصلا باورم نمیشه اینکارارو کردم ۴ روز هم به خاطر لاپاراسکوپی و داستانای دیگه عقب افتاده بود حسابی دیوونه شده بودم

آخی بمیرم چند سالشونه؟

منم امروز کلی از غریبی و بی کسیم زار زدم 

مریض شدم شدییید مادرشوهرمم با اینکه میدونه مریضم و بچه کوچیک دارم و خونشون با ما سه تا کوچه فاصله داره یه سر بهم نزد دو سه روزه همش دکتر و بیمارستانم تا دردمو بفهمن طفلی بچمم با خودمون کشوندیم دکتر به دکتر... امروز اینقد گریه کردم بچم گرسنه و کثیف بود ولی من از شدت حال بدم نتونستم پاشم از جام فقط اشک ریختم

منم مامانم دوره وقتی به این فکر میکنم میگم چقد یه نفر باید سنگ باشه که حتی برای نوه و پسر خودشم دل نسوزونه 

اره منم حسوديم ميشهههه😔

چكار ميشه كرد بشينيم غصه بخوريمم فايده نداره 

نميتوني بذاريشون تو كالسكه ببري دورشون بدي و يه پارك خلوتم ببري كه خيلي لازم نباشه مراقب باشي هم دلت باز ميشه هم اونا كمتر بهونه ميگيرن تو خونه

خیلی ناراحت شدم .منم غریب بودم با دوتا بچه پشت سر هم. مادر شوهرم از اول گفت من نوه پسری نگه نمیدارم. یه دفعه سه شب بیمارستان بود بچم نیومد سر بزنه لااقل. یه روز رفتم پارک نزدیک خونه نشستم اینقدر گریه کردم که ...

ای جونم خدا بهت ببخشه گلم من ارزومه جای تو باشم 

درست میشه خواهر منم بچه هاش شیر به شیر به دنیا اومدن دوتا دختر داره الان داره کیف میکنه من حسرت زندگیشو میخورم چندروز پیش دختر بزرگش فارغ التحصیل شد اشکم درومد باورم نمیشد انقدر زود بزرگ شده الهی فداششم 

به خدا در اینده کیف میکنی ایشالله خدا به منم نظر کنه و دختردار بشم