ها خواهش میکنمنظرتونو میخوام بدون تعصب بدون حاشیه شوهر من دست بزن داره اعتیاد داره منو حتی تو بارداری به شدت میزد تو خونه ها دیدمش پا بساط مواد اینا من کم کم سرد شدم نسبت بهش همش گریه میکردم ما نه ماه تموم نداشتیم بعدش شوهرم یک ماه تموم قهر کرد رفت خونه باباش چرا چون من بهش گفتم اعتیاد داری بیا تست بده ثابت کن خلاصه به هزار بدبختی بود برش گردوندم اما باز رفت سراغ کاراش منم هروز کتک میزد خرجی نمیورد تو خونه منم این وسط به یکی از دوستای شوهرم پیام دادم که چرا مسعود اینجور شده شما باهاش حرف بزنین خلاصه از یه درد و دل ساده شروع شد تا ما باهم راحت شدیم و راحت حرف میزدیم منو میزد من کسی رو نداشتم بهش بگم به ایشون میگفتم و گریه میکردم 😭 میدونم کارم بد بود هرچی بگین حق دارین ولی فقط در حد حرف بود هیچی نبود بینمون هیچیییی حالام شوهرم اوممده بود خونه گوشیمو دید بردش بعدم صبح اومد پیشه مامانم اینا همه چی رو نشونشوت داد و باطلبکاری مهریشو ببخشه و فلان بچه ها به مرگ بچم به جان پسره۷ ماهم من دست از ما خطا نکردم تو این دوسال یه بار خطا کردم ببینین چیشد حالا به نظرتون چیکار کنم تورو جان عزیزانتون قضاوت نکنین قضاوت کار خداس 😢😭 من کسی رو ندارم شما مثل خواهرامین یه راه حلی چیزی بدین بهم حالا برا این خطام شوهرم میگه طلاق و سر حرفشم هست میگه بچه رو میگیری خرجش باتوعه نمیگیریش با منه میبرمش از این شهر وسایلی که خریدم و میام میبرم مهریه و چیزی هم بهت نمیدم بمون همینجوری زندگی کن من طلاقت نمیدم اگه بدم توافقی میریم جدا بشیم متم گفتم من نمیام تو برو شکایت کن گفت نه پس من میام وسایلمو میبرم بمون همینجوری تا اخر عمرت 😭 چقدر دلم تنگه چقدر سخته تصمیم بچه ی ۸ ماهم گریه میکنه بهونه میگیره و بعد میگه من نمیام بچ۶ رو ببینم هروقت موقع اص شد میام سمته بچم 😭 بچه ها چیکار کنم یه راه حلی یه چیزی بهم بدین